سفر 100 یورویی به اروپا

4.5
از 390 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفر 100 یورویی به اروپا + تصاویر

قسمت سوم

 

سفر به آمستردام

 

 

روز اول : جمعه یازدهم خرداد

بعد از مدت ها برنامه ریزی شروع سفر پانزده روزه آغاز شد. همراه خانواده ساعت دوازده شب به سمت فرودگاه  امام راه افتادیم جلوی فرودگاه که رسیدیم چنان ترافیکی دیدم که تا حالا در فرودگاه ندیده بودم کلا  خیابان اصلی به سمت سالن ورودی قفل شده بود و ماشین ها حرکت نمی کردند تا جایی که مسیر دو دقیقه ای نیم ساعت طول کشید و انقدر شلوغ بود که در ماشین از خانواده خداحافظی کردم و به تنهایی وارد فرودگاه شدم و بعد از عبور از صف طولانی پلیس به سمت گیت مربوط به پرواز ترکیش رفتم از قبل شنیده بودم که Check-in  آنلاین تو ایران جواب نمیده و برای اینکار هیچ قانونی نداره، ولی به مسئول ترکیش گفتم از طریق سایت Check-in  کردم و اینم شماره صندلیم هست  ایشون هم همون صندلی رو بهم داد که از قبل رزرو کرده بودم. بعد از دریافت کارت پرواز به سمت قسمت گذرنامه رفتم. خوبه مردم میگن پول سفر نداریم چنان صفی بود که تا حالا ندیده بودم بعد از کلی ایستادن نوبتم شد، همیشه یه فانتزی دارم اینکه وقتی نوبتم میشه مامور میگه آقا شما ممنوع الخروخ هستید و نمیتونید از کشور خارج بشید حالا این فانتزی کی واقعی بشه خدا میدونه.

63.jpg

مرحله بعد دریافت ارز مسافرتی بود. رفتم پایین دیدم همون صفی که برای گذرنامه بود اینجا هم هست اونم فقط برای بانک ملت همه از بانک ملت حواله داشتن در حالی که بانک سامان و ملی خلوت بود یه بانک دیگه هم بود یادم نیست تجارت بود سپه بود چی بود که انگار کسی برای دریافت ارز به رسمیت نمیشناختش و یه نفرم اونجا نبود.

 بعد از نیم ساعت تو صف ایستادن تونستم دو تا اسکناس 500 یورویی بگیرم که این اسکناس های 500 یورویی برای خورد کردنشون تو اروپا داستان دارن. سعی کنید اسکناس بالای 100 یورو با خودتون نداشته باشید.

64.jpg

نصف صف دریافت ارز از بانک ملت

 

پرواز ترکیش راس ساعت به مقصد فرودگاه سابیها استانبول حرکت کرد.

 

65.jpg

 

بعد از گذشت سه ساعت و نیم وارد فرودگاه سابیها شدیم. ساعت محلی حوزه شینگن دو ساعت و نیم از ایران عقب تر هست. از گیت ترانزیت وارد سالن پروازهای خروجی شدم. سه ساعت تا زمان پرواز دوم فاصله داشتم که تو این سه ساعت شروع کردم به متر کردن سالن فرودگاه. یه چیزی که توجه ام رو جلب کرد وجود گروه های چند نفره از نوجوان ها بود که با هم داشتن سفر می کردن بدون هیچ بزرگتری در صورتی که تو ایران طرف سی سالش هم هست به دلایل مختلف نمیتونه سفر داخلی بره چه برسه خارجی.

تو همین فضولی ها بودم که چیزی که ازش بدم میاد سرم اومد هواپیمای آماده یهو از پنل جدا شد و رفت و پرواز دو ساعت تاخیر خورد. این تاخیر برای من که کارام رو برنامه بود خیلی بد بود چون قبلش از طریق کارت I Amsterdam  به صورت اینترنتی بلیت موزه ون گوگ رو برای ساعت چهار و نیم گرفته بودم. گذشت تا موقع سوار شدن به هواپیما یه مسئول فرودگاه کنار گیت بود که ویزای شینگن همه رو چک میکرد و ازتون دعوت نامه می خواست یا رزرو هتل بعد اجازه ورود به هواپیما رو میداد. موقع سوار شدن به هواپیما به این فکر میکردم که چرا درب های خروج مسافرین سمت چپ هواپیما است؟ فقط به این جواب رسیدم که اگر سمت راست بود میگفتم چرا سمت راست هستش و سمت چپ نیست.

66.jpg

بعد از گذشت سه ساعت و نیم وارد فرودگاه اسخیپول آمستردام شدم. رفتم به سمت گیت گذرنامه جمعیت زیادی بود و فقط چهارتا مامور برای چک اونجا بودن و تابلو زمان انتظار بیست دقیقه ای را برای مسافران اعلام میکرد. اینجا استرس زیادی داشتم چون هم زبانم خیلی خوب نبود (در حد راه اندازی کار های اولیم هست با دامنه لغات محدود)   و هم مامورها سوالات زیادی از شما میکنن برای ورود به محدوده شینگن و شنیده بودم که چند نفر دیپورت شده بودن، جلوتر هم به سیاه پوست ها خیلی سخت گیری میکردن حتی دو تاشون رو اجازه ورود ندادن و بردن داخل اتاق پلیس، منم که مجرد و تنها بودم و گذرنامه ایرانی داشتم.

شروع کردم به بررسی مامورها که کدوم کمتر سوال میکنه برم سمت اون. از بین مامورها یک نفر خانم بود که یا سوال نمیکرد یا خیلی کم سوال میکرد خواستم برم سمت اون یهو چند تا مسافر نمیدونم از کجا فردین ما رو میشناختن جلوی یه مامور رفتن کنار گفتن ما منتظر گروه هستیم شما برو جلو منم همه تحلیل هام از بین رفت یهو رسیدم به مامور.

سلام کردیم گذرنامه رو که دید یاد نمیدونم مشکلاتش افتاد خاطراتش افتاد بلند شد گذرنامه رو گذاشت تو یه دستگاه همه صفحه هاش رو داشت اسکن میکرد ویزا رو چک میکرد همش سوال میپرسید از کدوم شهر اومدی؟ برای چی اومدی؟ کجا میخوای بری؟ بعدش کجا میخوای بری؟ چند روز می خوای بمونی؟ با کی اومدی؟ منم که قبلا در مورد این رفتارشون تحقیق کرده بودم بدون اینکه بگه گفتم واچر هتل همراهم هست می خواید ببینید؟ که اونم نامردی نکرد گفت بله مشکل شد دوتا شروع کرد به چک کردن واچر اسم هتل ازم پرسید اسم منطقه هتل رو پرسید رفت صفحه های زیر واچر را دید که همه واچر ها و بلیت های پرواز و برنامه سفرم بود همه رو چک کرد و نشست مهر رو گذاشت رو گذرنامه منم زیر لب میگفتم بزن ... بالاخره با کلی استرس مهر ورود و زد و من وارد سالن فرودگاه شدم.

از یه طرف خوشحال شدم این استرس تموم شد از یه طرف استرس گرفته بودم بلیت موزه ون گوگ برای ساعت چهارو نیم هست و کلی عقب افتادم رفتم نمایندگی کارت های I Amsterdam   و  Holland Pass  را پیدا کردم (در مورد این کارت ها در قسمت قبل، اطلاعات قبل از سفر صحبت کردم) درضمن اگر کارت ها رو حضوری خرید کنید سه یورو باید بیشتر پرداخت میکردید.

67.jpg

کارت ها رو دریافت کردم خیلی هم خوششون اومده بود که اطلاعات زیادی در مورد کارتشون دارم و مجبور نیستن مثل بقیه از اول تا آخر توضیح بدن. مسئولش گفت از کدوم کشور هستی وقتی گفتم ایران داشت کتاب و کاتالوگ به زبان پشتو بهم میداد که گفتم زبان ما فارسی هست نه پشتو عذرخواهی کرد و گفت متاسفانه کتاب و اطلاعات به زبان فارسی نداریم منم تو دلم گفتم داشتید جای تعجب بود، ازشون خواستم انگلیسی بدن. کارت I Amsterdam  دارای یک نقشه توریستی کامل هست که اگر به تنهایی نقشه را خریداری میکردید 2.5 یورو بود و یک کتاب در مورد دیدنی ها و رستوران های آمستردام.

68.jpg

 

کارت Holland Pass  هم یک دفترچه کامل از مکان های دیدنی که از این کارت میشه استفاده کرد داشت.

69.jpg

در ضمن یه دفترچه هم دادن که تو سطح شهر هم رایگان میتونید بگیرید شامل چندتا واچر برای تخفیف اگر از این کارت ها استفاده نمیکنید میتونه چند یورویی براتون صرفه جویی داشته باشه.

70.JPG

برای رفتن از فرودگاه به مرکز شهر هم برنامه ریخته بودم که تو صف خرید قطار نمونم موقعی که داشتم کارت Holland Pass  رو میخریدم یه بلیت قطار از فرودگاه به مرکز شهر هم اضافه کردم به مبلغ 4.30 یورو به همین دلیل دیگه نیاز به ایستادن تو صف برای خرید بلیت نبود البته اونجا دستگاه هایی بود برای خرید بلیت ولی باز هم کارت اعتباری می خواست.

71.jpg

 بلیت قطار از فرودگاه تا ایستگاه مرکزی شهر

 

به سمت ایستگاه قطار در طبقه پایین فرودگاه رفتم و سوار قطاری شدم که به سمت ایستگاه مرکزی آمستردام حرکت میکرد. درضمن هم در فرودگاه و هم در ایستگاه قطار و خود قطار ها اینترنت رایگان وجود داشت.

72.jpg

بعد از گذشت بیست دقیقه وارد ایستگاه مرکزی آمستردام شدم. ایستگاه مرکزی آمستردام یا Amsterdam Central Station  مرکز اصلی همه راه های ارتباطی به آمستردام هستش یعنی شما اگر بخواهید از آمستردام خارج یا وارد شوید باید از اینجا شروع کنید.

73.jpg

وارد شهر که شدم همه چی برام جدید بود دچار یه گنگی شده بودم. الان باید کجا برم؟ چیکار کنم؟ من کجام؟ اینجا کجاست؟ اولین کاری که کردم تو گوشیم برنامه City Map 2 Go  را گرفته بودم و نقشه کامل آمستردام رو داخلش دانلود کرده بودم که به صورت آفلاین کار میکرد و هرجا که میخواستم برم از طریق GPS  به صورت آفلاین میتونستم حرکت خودم رو کنترل کنم. با اینکه دیرم شده بود سریع به سمت ایستگاه مترو که سمت چپ بود رفتم برای بلیت مترو کارت I Amsterdam  رو تو دستگاه اسکن کردم تا درب باز بشه و 72 ساعت اعتبار کارتم شروع شد توجه داشته باشید که برای ورود و خروج در قطار ها و تراموا ها حتما باید کارت خودتون را اسکن کنید دستگاه های اسکن در جلوی درب های تراموا ها و در ورودی و خروجی ایستگاه های مترو هست. در ایستگاه مترو Central Station  سوار شدم و در ایستگاه بعد Nieuwmarkt  پیاده شدم.

74.jpg

 از اونجا تا هاستل هم پیاده باید میرفتم انقدر استرس داشتم و دیرم شده بود برای موزه ون گوگ که اصلا متوجه شهر نبودم. اولش به دلیل عدم آشنایی، کلی سردرگم بودم، خیابان ها رو اشتباه میرفتم، دور خودم میچرخیدم تا تونستم هاستل رو پیدا کنم. خیلی عجله داشتم وارد هاستل شدم دو نفر جلوم بودن منتظر شدم تا نوبتم بشه. تا نوبتم میشه شما وضعیت هوا در آمستردام رو ببینید. هوا تو آمستردام اکثرا ابری بود در روز حدودا یک ساعت آفتاب بود بعدش ابر و باد در بعضی ساعت ها هم بارانی ولی شب ها واقعا سرد میشد، بعضی روزها باید حتما لباس گرم استفاده میشد.

75.jpg

 

بالاخره نوبتم شد.

مسئول رزروشن : سلام خوش آمدید.

من : سلام ممنون. یه تخت رزرو کرده بودم اینم واچرش

مسئول رزروشن : بله صبر کنید کار ها رو کرد گفت 217 یورو میشه کارت میکشید؟

من : خیر نقد پرداخت میکنم. یدونه از 500 یورویی ها رو که بابت ارز مسافرتی گرفتم دادم بهش.

تا 500 یورویی دید انگار جن دیده گفت ننننه این پول را ما نمیتونیم ازتون قبول کنیم اجازه نداریم حتی 200 یورویی هم قبول نمی کنیم فقط 50 و 100 یورویی باید باشه. منم قبلا شنیده بودم تو اروپا بیشتر از 100 یورو قبول نمیکنن ولی از نزدیک ندیده بودم. منم کلی عجله داشتم گفتم لطفا اتاق رو بدید فردا پولش رو میدم، قبول نکردن که نکردن. چمدان هام رو گذاشتم تو هاستل آدرس صرافی گرفتم که تو همون ایستگاه مرکزی بود بدو بدو با کلی عجله باز رفتم ایستگاه مترو سوار شدم رفتم ایستگاه مرکزی با سوال جواب از مامورها که صرافی کجاس یه صرافی پیدا کردم داخل خود ایستگاه مرکزی آمستردام دو تا 500 یورویی دادم گفتم برام خورد کنید خیلی قشنگ گفت برای هر 500 یورو 10 یورو کارمزد میگیریم گفتم بده دیر شد 1000 یورو گرفت و 980 یورو اسکناس 50 یورویی بهم داد.  سعی کنید اسکناس 500 یورویی در اروپا همراه نداشته باشید اگرم داشتید در اولین محل به اسکناس های 50 و 100 یورویی خورد کنید.

76.jpg

 

باز با عجله رفتم سمت هاستل در حالی که بیشتر از یک ساعت از وقت موزه ون گوگ گذشته بود و به خودم میگفتم اینا کی هستن دیگه پول خودشونم قبول ندارن! رسیدم هاستل شانس من یه پیر زن 70 ساله جلوم بود کلی وقت گرفت ازم تا کارش تموم بشه بالاخره پول رو دادم کارت اتاق رو گرفتم و چون با صبحانه گرفته بودم 5 تا ژتون بابت هر روز داد که موقع رفتن به رستوران ازش استفاده کنم. داخل هاستل چون بین چند نفر مشترک هست و همه وسایل شخصی یا خودشون داخل عکس میوفتادن از اتاق ها عکس نگرفتم و عکس زیر از اینترنت می باشد.

77.jpg

کنار پنجره رفتم نمای بسیار زیبای هاستل رو نگاه کردم ولی از استرس موزه متوجه هیچی نشدم. استرسم بیشتر به خاطر سوخت شدن پول موزه نبود چون تو کارام نظم دارم و دقیق هستم دوست دارم سر وقت هر کاری رو انجام بدم.

78.jpg

عکس هاستل از نمای بیرون

79.jpg

 

موزه ون گوگ Van Gogh Museum

وسایل رو سریع تو کمد مخصوص به خودم گذاشتم و قفل زدم، به سمت موزه ون گوگ راه افتادم. پیاده سمت میدان دام رفتم و از اونجا با تراموا خط 2 به سمت ایستگاه van Baerlestr  رفتم. شماره خط جلوی هر تراموا نوشته شده است شما هر جای آمستردام تراموا شماره 2،17،5،12 دیدید سوار بشید یکی از ایستگاه هاش موزه ون گوگ هستش.

80.jpg

تو راه بودم که بارون شروع به باریدن کرد جلوی موزه حدود ده نفر تو صف بودن تا خرید کنن رفتم جلو و گفتم من با کارت I Amsterdam  بلیت را از اینترنت رزرو کردم گفت برو جلوی در ورودی در صورتی که اگر بلیت نگرفته بودم علاوه بر تو صف ایستادن باید مبلغ 18 یورو بابت ورودی موزه پرداخت میکردم. وارد که شدم گفتم الان میگن بلیت برای ساعت چهارونیم بوده الان ساعت شش هست. بلیت پرینت شده رو نشون دادم بدون اینکه ببینن اسکن کردن و گفتن خوش آمدید جلوتر هم چون کوله همراهم بود داخلش رو گشتن تا بتونم وارد موزه بشم. دیگه خیالم راحت شد و استرسم برطرف شد انگار تازه چشمام رو باز کرده بودن.بعدا فهمیدم ساعت کار موزه هر روز تا ساعت پنج هست به جز جمعه ها و شانس منم اون روز جمعه بود که تا ساعت ده شب باز بود.

81.jpg

ون گوگ نقاشی بود که میشه بهش گفت تا وقتی بودی نفهمیدیم کی بود وقتی رفتی هم نفهمیدیم نه ببخشید فهمیدیم. اون طوری نقاشی میکرد که هر جسم مرده ای رو بهش روح میداد حتی سیب زمینی بخدا جدی میگم اصلا یه کار داره به اسم سیب زمینی خورها.

وارد موزه شدم همه ساکت بودن ناگهان، رفتم پرسیدم میشه از آثار عکس گرفت؟ خیلی راحت گفتند خییییر گفتم چشم، اصلا چه کاریه ما ایرانی ها تا یه جا میرسیم اول عکس میگیریم بعد نگاه میکنیم! من اصلا علاقه ای به نقاشی ندارم اصلا چیزی متوجه نمیشم ولی یه جاهایی کار یه کسایی رو باید دید. یه نکته جالب که متوجه شدم این بود که تو آثار ون گوگ، هم پرتره ها و هم مناظر هرچی بیشتر زوم میکنی و جلو میری بیشتر طبیعی میشن انگار خودت داخل اثر هستی، اگر رفتید حتما اینکار رو بکنید و ببینید. بچه بودیم یه فیلم بود نشون میداد طرف میرفت تو یه نقاشی خونه خرابه از ترس موهاش میریخت، اینم همونه تقریبا ولی داخل نمیرید، موهاتونم نمیریزه.

 

82.jpg

83.jpg

84.jpg

 
نکته :

من یه ایده ای داشتم و خواستم اجرایی کنم اینکه هر شهری که میریم طبیعتا پر است از جاهای دیدنی و با توجه به مدت سفر و هزینه، نمیتونیم از همه مکان های دیدنی بازدید کنیم. یا کسی مثلا دو روز تو یه شهر اقامت داره و می خواد تو این مدت کم بهترین جاهای ممکن رو بره و از بین همه انتخاب ها چند جای بهتر رو انتخاب کنه. تصمیم گرفتم از این به بعد هرجای دیدنی غیر رایگان که میرم با ستاره بهش امتیاز بدم، از یک ستاره تا پنج ستاره، فاکتورهای امتیاز هم شامل همه چی مثل هزینه، مسافت، زیبایی، تمیزی، راه های حمل و نقل و زیبایی البته با کمی سلیقه هست. این کار باعث میشه اگر کسی خواست دو سه جای بهتر رو از نظر هزینه یا زمان بازدید کنه بتونه انتخاب بهتری داشته باشه. در ضمن چون همه مکان ها برای خودشون یه جای دیدنی هستن به هیچ کجا یک نمیدم و پنج هم خیلی خیلی سخت میدم اگر جایی 5 بود حتما برید شک نکنید. امتیاز کم نشون دهنده بد بودن اونجا نیست، نشون دهنده اولویت شما برای انتخاب بین مکان های مختلف پولی است.

 

من به موزه ون گوگ از پنج ستاره 3 میدم.

85.jpg

 

بازدیدم تموم شد و اومدم بیرون بارون داشت خیلی نم نم میبارید کنار موزه ون گوگ موزه های دیگه هم بود ولی ساعت کاریشون تموم شده بود.

شروع کردم به قدم زدن و حرکت به سمت هتل و خوردن خوراکی هایی که از تهران اورده بودم همینطور کوچه به کوچه جلو میرفتم. واااای خدای ممممن اینجا کجاس اومدم؟ مگه میشه شهری انقدر قشنگ و زیبا! هر ساختمان مسکونیش مثل یه اثر هنری بود، تو یه جمله کوتاه بخوام بگم انگار وارد یه موزه سر باز شدم پیشنهاد میکنم اگر اروپا رفتید حتما حداقل دو تا سه روز تو این شهر بمونید از هر نظر زیبایی، طبیعت، آب و هوا، آزادی، مکان های دیدنی عالی هستش.

 

86.jpg

87.jpg

88.jpg

88a.jpg

89.jpg

90.jpg

91.jpg

92.jpg

93.jpg

94.JPG 

از زیبایی های آمستردام اصلا متوجه گذر زمان نشدم و اصلا نفهمیدم کجا هستم وارد نزدیکترین ایستگاه مترو شدم  به سمت ایستگاه سمت هاستل رفتم. مترو آمستردام مترو مرتب و تمیز و خلوتی بود البته به جز زمان تعطیلی شرکت ها و سازمان ها.

95.jpg

وارد هاستل شدم رفتم داخل اتاق یه سلام و احوال پرسی و معرفی اولیه کردیم با بچه هایی که تو اتاق بودن دختر و پسرایی که هر کدوم از یه جای دنیا اومده بودن و دریغ از یه ایرانی، تو اقامت شش روزه ای که داشتم بیشتر دختر و پسرای چینی میومدن، از بس تازگی وضعشون خوب شده همشون زدن به سفر دور دنیا. تو کل سفرم هر جا میرفتم چینی بود که گروه گروه اومده بودن. تو اتاق هرکی دوست داشت حرف میزد، هرکی دوست داشت مشغول کار خودش بود. برای من که اولین بار بود همچین محیطی بودم جالب بود و میتونست رو زبانم هم تاثیر بهتری بزاره البته فکر نکنید همه زبانشون خوب بود به جز کشورهای انگلیسی زبان همه دست و پا شکسته حرف میزدن. از نظر کلی تو هاستل اتاق ها تمیز بودن، هر کس یه کمد شخصی داره که میتونه وسایل خودش رو اونجا قرار بده و از نظر سرویس بهداشتی و حمام، بیرون از اتاق یه قسمت مخصوص داره که ده تا سرویس بهداشتی و ده تا حمام برای هر طبقه وجود داشت درضمن برای خانم ها و آقایان هم از هم جدا بود از نظر امنیت هم نگران نباشید همه توریست هستن. یکی از نکات مثبت این هاستل قرار گرفتن تو مرکز شهر بود که از هر سمتی میرفتی ده دقیقه بعد به مقصد میرسیدی. یه موضوع دیگه برام جالب اومد تا میگفتم ایران یا میگفتن اوه ایران یا میگفتن احمدی نژاد یا میگفتن USA  خلاصه ما رو اینجوری میشناختن جواناشون. از اون جایی که برای روز دوم سفر برنامه زیادی داشتم سریع رفتم دوش گرفتم و خوابیدم.

 

جدول هزینه های هر روز به همراه هزینه های کل سفر از روز اقدام به ویزا تا اینجا

96.jpg

 
 
روز دوم : شنبه دوازدهم خرداد

من خوابیدنم با خودمه بیدار شدنم با خدا ! اگر ساعت گوشی من رو ببینید برای اینکه ساعت 9 بیدارشم، از ساعت هشت و نیم هر پنج دقیقه تنظیم میکنم که زنگ بزنه. بلند میشم خاموش میکنم باز می خوابم. بزور ساعت 9 صبح بیدار شدم و بعد از آماده شدن رفتم سمت رستوران هتل جای خوب و تمیزی بود فقط بدیش این بود که برای صبحانه از هرچی که تو رستوران بود فقط سه تا میتونستم انتخاب کنم مثلا یه قهوه یه آبمیوه یه ساندویچ یا کیک یا تخم مرغ و میوه و غیره ...

97.jpg

 
موزه ملی رایکس Rijksmuseum

امروز جزو پر برنامه ترین روزم تو آمستردام بود. بعد از خوردن صبحانه اولین جایی که می خواستم برم موزه ملی یا رایکس Rijksmuseum بود که بزرگترین موزه کشور هلند و یکی از غنی ترین موزه های اروپا هست و ساختمان موزه جزو زیباترین ساختمان های آمستردام هست که مربوط به 220 سال قبل هست. حدود یک میلیون اثر هنری وجود داره و هشت هزارتاش به صورت عمومی قابل مشاهده است. کل تاریخ هلند از 200 سال قبل تا الان قابل مشاهده است، در یک کلام اگر آمستردام برید و اینجا نرید انگار آمستردام نرفتید و اگر فقط یکجا میخواید برید این موزه رو انتخاب کنید.

از اونجایی که این موزه کنار موزه ون گوگ هست همون مسیر دیروزی رو رفتم و به موزه رسیدم.

نمای داخل حیاط پشتی موزه

98.jpg

99.jpg

 

 

نمای بیرونی از جلوی موزه

100.jpg

نمای بیرونی موزه ملی آمستردام

وارد موزه که شدم اول چون کوله داشتم گفتن باید بازرسی کنن، باز کردم طرف هرچی دید فقط خوراکی بود هر سوغات از هر شهر بگید و انواع آجیل و خوراکی های ترش و شیرین همراهم بود. جوری بود که من اکثرا نمیتونستم ناهار و شام بخورم. طرف پسته رو که دید یه اوکی داد گفت خیلی خوبه منم گفتم برا ایرانه، بهش دادم بر نمیداشت، دید قفلی زدم به زور برداشت. رفتم تو حیاط موزه دیدم یا خداااااااااااا صف رو نگاه من و صف؟ بیشتر از صد نفر تو صف بودن اگر هر کدوم با کارت اعتباری بلیت میخواستن بخرن و سی ثانیه طول میکشید حدود 50 دقیقه باید سرپا منتظر میموندم. یه مامور رو پیدا کردم رفتم پیشش

من : سلام یه سوال دارم

مامور : سلام بفرمایید

من : من کارت I Amsterdam  دارم باید کجا برم؟

مامور : شما برید تو اون قسمت کوله رو تحویل بدید چون نمیتونید با کوله وارد شید بعد مستقیم وارد موزه بشید نیازی به بلیت نیست.

 

من رو میگی یه ایول به خودم گفتم یه دمت گرم به شرکت I Amsterdam ، رفتم کوله رو تحویل دادم هر چند حدود ده نفر جلوم بودن ولی ده نفر قابل تحمل هست بعد از تحویل به سمت درب ورود رفتم پشت کارت یه بارکد بود که اون رو اسکن کردن و به راحتی وارد شدم.  قیمت بلیت موزه 17.5 یورو هست.

همون اول که وارد شدم یه صحنه جالب دیدم.

101.jpg

یه ساعت کامپیوتری بسیار زیبا به صورتی که شما عکس شخصی رو در پشت ساعت مشاهده میکنید، بعد از گذشت هر دقیقه اون شخص عقربه های ساعت رو پاک میکرد و دقیقه بعدی رو میکشید، در صورتی که هیچ شخصی اونجا نیست و همه به صورت کامپیوتری انجام میشد. فوق العاده این ساعت زیبا و جالب بود برام. در زیر میتونید فیلم یک دقیقه از این ساعت جالب رو مشاهده کنید.

 

 

وارد ساختمان موزه شدم در یک کلمه فوق العاده بود چقدر نقاشی های زیبا، یکی از یکی زیباتر بطوریکه به خودم میگفتم این نقاش ها کی بودن که دویست سیصد سال قبل با اون امکانات کم همچین نقاشی هایی کشیدن که الان با این همه امکانات نمیتونن؟ امروزی ها یکم تنبل هم شدن رنگ رو میریزن رو بوم میگن به به چه کردم. نقاشی ها فوق العاده زیبا بود علاوه بر نقاشی لوازم جنگی و زینتی هلند هم وجود داشت که هرکدوم از اون یکی جالب تر و زیباتر بود بطوری که واقعا عکس ها نمیتونن این نقاشی های زیبا رو به تصویر بکشن. امیدوارم زودتر برید و از نزدیک ببینید. دو نکته برای عکاسی در موزه اینکه تو موزه اگر با خودتون مونوپاد همراه دارید اجازه ندارید اون رو باز کنید فقط باید در کوچکترین حالت خود باشه و از فلاش دوربین استفاده نکنید.

102.jpg

103.jpg

104.jpg

105.jpg

106.jpg

107.jpg

108.jpg

109.jpg 

با اینکه برای دیدن این موزه میشه یک روز کامل وقت گذاشت ولی وقتم محدود بود و باید بعد از گذشت دو ساعت و نیم به سمت مقصد بعدی میرفتم.

 

امتیازی که به این مکان میدم از 5 ستاره 5 هست.

110.jpg

 

 

موزه الماس Diamond Museum

روز قبل چشمم به موزه الماس افتاده بود که کنار موزه ملی بود تصمیم گرفتم که یه سری هم خارج از برنامه به اونجا بزنم. وقتی شما کارت I Amsterdam  داشته باشید هرجا سر راهتون اسم موزه داشته باشه منتظر شما است. بلیت ورود به موزه الماس 10 یورو است.

111.jpg

موزه الماس آمستردام هرچند به پای اکثر موزه های جواهر دنیا نمیرسه ولی دیدنش خالی از لطف نیست در اینجا میتونید با تاریخچه استخراج و برش الماس، با جواهرات خانواده سلطنتی و مجموعه ای از آثار الماس کاتانا، الماس رامبراند و جمجمه میمون آشنا شوید.

 

112.jpg

113.jpg

114.jpg

115.jpg

116.jpg

117.jpg

118.jpg 

امتیاز من به موزه الماس از 5 ستاره دو هست.

119.jpg

 

کارخانه هینیکن Heineken

به سمت مقصد بعدی که کارخانه هینیکن Heineken بود رفتم.

120.jpg

 

تو راه یه پارکینگ کوچک دوچرخه بود وقتی میگم کوچک ببینید بزرگاش چیه. واقعا خیلی عالیه که مرد و زن، دختر و پسر، کوچک و بزرگ از دوچرخه استفاده می کردن، تو هر کوچه و خیابون یه مسیر مخصوص دوچرخه بود. وقتی تو آمستردام قدم میزنید منظره ای بدون وجود دوچرخه نخواهید دید.

121.jpg

بعد از گذشت ده دقیقه پیاده روی به کارخانه هینیکن رسیدم هرچند من خودم به شخصه تاحالا سمت این موارد نرفتم ولی دوست داشتم با یکی از غول های این صنعت تو دنیا از نزدیک آشنا بشم.

122.jpg

متاسفانه کارت I Amsterdam  اینجا رو ساپورت نمیکرد. بطور کلی I Amsterdam  جاهای دولتی رو پشتیبانی میکنه و Holland Pass  جاهای خصوصی. میدونستم که Holland Pass  قابلیت عبور از صف رو نداره. اینجا بود که به خودم گقتم یه بار جستی امیدک دو بار جستی امیدک دفعه سوم تو صفی امیدک. تصویر زیر نشون دهنده یک چهارم صف اصلی است.

123.jpg

بعد از نیم ساعت تو صف ایستادن نوبت من شد، کارت Holland Pass  رو دادم، این مثل کارت I Amsterdam  با اسکن تموم نمیشه اول ازم پرسید میخوای از واچر طلایی استفاده کنی یا از درصد تخفیف؟ این کارخانه نیاز به یه واچر طلایی داره که تو قسمت دوم اقدامات قبل از سفر توضیحات کامل دادم. گفتم از واچر رایگان میخوام استفاده کنم سریال کارت رو تو سیستم وارد کرد و بهم یه بلیت ورود داد. درضمن مبلغ بلیت این کارخانه  18 یورو است.

124.jpg

اینجا هم نیاز به بازرسی کوله داشت و این بار دو تا گز به مامور دادم گفتم یکی برا تو یکی برای همکارت، سوغات ایران هست. تشکر کرد و گفت بعد از کار میخورم. تور این کارخانه به صورت گروهی هست مدتش 90 دقیقه طول میکشه. اینجا با تاریخچه این کارخانه، وسایل ساخت و مراحل آن آشنا میشید.

 

125.jpg

126.jpg

 

هم کلی وسایل تبلیغاتی و بازی مثل فوتبال دستی و پلی استیشن و بازی های گروهی داره و هم با فیلم های سه بعدی ساخت این محصول آشنا میشید. برای من که خیلی جالب بود و اصلا خسته کننده نبود و لذت بردم. در طول بازدید هم چند بار پذیرایی میشید و هر سلیقه ای میتونه از پذیرایی استفاده کنه.

بله از اتاق فرمان میگن وقت تمام شد.....

127.jpg

 

من به کارخانه هینیکن امتیاز 4 رو میدم.

128.jpg

 

 

تور کشتی کروز  Cruise Boat

بعد از اینجا تصمیم گرفتم از تور کشتی در کانال استفاده کنم که در کارت I Amsterdam  به صورت رایگان موجود است در حالی که اگر شما بخواید بلیت خریداری کنید باید مبلغ 17 یورو پرداخت کنید. در آخر دقیقا میگم استفاده از این کارت ها چقدر باعث کاهش هزینه ها میشه. یکی از ایستگاه های کشتی دقیقا جلوی همین کارخانه بود رفتم کارت را نشون دادم و بهم یه بلیت داد و گفت ده دقیقه دیگه کشتی میاد.

حالا کشتی یا قایق فرقی نداره، پسر کو ندارد نشان از پدر. کشتی اومد مسافرهای قبلی پیاده شدن و مسافرهای جدید به نوبت سوار شدن این کشتی ها 60 نفر گنجایش داره و یک ساعت تو کانال های فوق العاده زیبای آمستردام حرکت میکنه و در طول مسیر در ایستگاه های مختلف توقف میکنه که هرجا خواستید میتونید پیاده بشید. تور یک ساعته من شروع شد نشستم به تماشای زیبایی های این شهر که هرچی بگم کم گفتم.

 

129.jpg

130.jpg

131.jpg

رستوران چینی و مرکز علوم آمستردام

132.jpg

ایستگاه مرکزی آمستردام

بعد از 45 دقیقه کنار ایستگاه مرکزی آمستردام پیاده شدم. به سمت خیابون Damrak  که یکی از خیابان های اصلی آمستردام هست رفتم. این خیابون خیلی شلوغ بود و پر از کافه و رستوران و فروشگاه، بطوریکه حتما روزی یکبار وارد این خیابون خواهید شد. خیابون پشتی هم اسمش nieuwendijk  هست. پر از فروشگاه برای خرید، اینجا هرکی رو ببینید دستش پاکت هست، جون میده برای آقایون که خانم ها را صبح بزارن اونجا شب بیان بردارن.

133.jpg

ذخیره آب معدنیم که از تهران چندتا دونه برده بودم تموم شده بود. وارد یه فروشگاه شدم که آب معدنی بخرم قیمت یه آب معدنی کوچک 1.5 یورو بود 7500 تومان، جالب بود که قیمت آب معدنی، آبمیوه، نوشابه همه یه قیمت بود از یک تا سه یورو، منم یه آب میوه با دوتا آب معدنی گرفتم شد 5 یورو.

 

موزه دنیای بدن Body Worlds

ساعت پنج بود که رسیدم جلوی مکان دیدنی بعدی به اسم دنیای بدن انسان Body Worlds  تو این موزه از سیر تا پیاز بدن انسان رو شبیه سازی کردن از عصب، رگ ها، اعضاء مختلف بدن، جنین، بافت های مختلف، بدن انسان در فعالیت های مختلف در مواجهه با تغذیه های مختلف و رفتارهای مختلف مثل غم و شادی. به طور کلی اگر دوست دارید با بدنتون بیشتر آشنا بشید و بهش بیشتر اهمیت بدید و بدونید خدا چه کرده میتونید به این موزه سر بزنید. قیمت بلیت این موزه 20 یورو است. اینجا هم کارت Holland Pass  رو قبول میکنن یا میتونید 20 درصد تخفیف بگیرید یا از یه واچر نقره ای استفاده کنید. که من از واچر نقره ای استفاده کردم. کمد هم به صورت رایگان بهتون میدن که وسایلتون رو داخلش قرار بدید.

 

134.jpg

135.jpg

 

136.jpg

دستگاه گوارش بدن

137.jpg

عصب های بدن

138.jpg

مویرگهای پا

139.jpg

مویرگ های پا

 

امتیاز من به این موزه 4 است

140.jpg

 

 

ساعت شش و نیم شده بود و من هنوزم کلی برنامه داشتم. خوبی سفر تنهایی اینه که به همه کارت میرسی و بدیشم اینه که هم صحبت نداری شیطونی کنی. تو خیابون به سمت پایین برای دیدن یکی از دیدنی های دیگه شهر رفتم. تو راه به فروشگاه های پنیر فروشی برخوردم که خیلی جالب بود و پر بود از مشتری برای خرید انواع پنیر در رنگ ها و طعم های مختلف. از همه برای تست گذاشته بودن ولی مثل عطر که تست میکنی سومی به بعد گیج میشی اینم بعد تست سوم دیگه مزه ها رو نمیفهمی.ولی پنیر دودیش واقعا خوشمزه بود.

 

141.jpg

142.jpg

143.jpg

144.jpg

145.jpg

146.jpg

147.jpg

 

دویدم و دویدم به میدان دام رسیدم. میدان پر از جمعیت و توریست بود. انگار همه هرجا بخوان برن باید از این قسمت رد بشن به نظرم میشه گفت معروف ترین میدان کشور هلند این میدان است. در این میدان در یک سمت نماد یاد بود ملی از جنگ جهانی دوم قرار دارد.

148.jpg

 

149.jpg

میدان دام در شب

 

و در سمت دیگر قصر پادشاهی Royal Palace  قرار دارد  که روبروش محل تجمع توریست ها و هنرمندان است و در سمت راست آن کلیسای جدید قرار دارد.

150.jpg

در همه عکس های داخل شهر اگر دقت کرده باشید هیچ خورشیدی مشاهده نمیکنید و هوا کاملا ابری بود.

151.jpg

نمای پانوراما از میدان دام

یکی از کارهایی که تو این میدان میشه انجام داد نشستن و تماشای توریست های مختلف با فرهنگ های مختلف هست.

 

موزه مادام توسو Madam Toso

ساعت هفت شب بود و در سمت چپ میدان مکان بعدی قرار داشت که باید ازش بازدید میکردم. موزه مادام توسو که شامل مجسمه های مومی است از شخصیت های بزرگ تاریخ در زمینه های مختلف مثل هنر، ورزش، موزیک و سیاست و غیره ...

152.jpg

 این موزه تا ساعت هشت شب فعالیت میکنه و بلیت ورودیش 23.5 یورو است. اینجا هم از مکان هایی است که کارت Holland Pass  را پشتیبانی میکند. یا میتونید 20 درصد تخفیف بگیرید یا یه واچر طلایی رو مصرف کنید. اینجا خداروشکر صف نبود بلیت رو گرفتم و موقع ورود یه دختر جوانی اونجا بود که میخواست در مورد گرفتن عکس صحبت کنه، ازم کشور رو پرسید تا گفتم ایران گفت سلام خوب هستید خوش آمدید کاملا به زبان فارسی. وااای خدا بعد از دو روز ایرانی میدیدم ازش پرسیدم شما ایرانی هستید؟ نگفت په نه په ژاپنی هستم گفت نه من افغان هستم و بزرگ شده تهران از اونجا اومدم اینجا. بهم توضیح داد و گفت سوال دیگه ای داشتی خوشحال میشم راهنمایی کنم. من که نداشتم ولی اگر دنبال کسی بودید راهنمایی کنه، تو موزه مادام توسو درب ورودیش ایشون هستن.

 

153.jpg

154.jpg

155.jpg

156.jpg

157.jpg

158.jpg

159.jpg

 

 

نمای میدان دام از طبقه بالای موزه مادام توسو

160.jpg

 

امتیاز من به موزه مادام توسو 3 است.

161.jpg

 

ساعت هشت شب بود، داشتم یکم بالا پایین میرفتم تا ببینم چه جاهایی میشه رفت که با این مغازه پیتزا فروشی روبرو شدم که هر یدونه پیتزاش میتونست غذای یک سال مردم تو کشور چین رو تامین کنه.

162.jpg

 

گفتم بهتره الان شام بخورم و به برنامه های بعدیم برسم. رفتم KFC  کنار میدان دام و یه مرغ دو تیکه با سیب زمینی و نوشابه گرفتم به مبلغ 7.5 یورو، موقع گرفتن عکس از منو گفتن اجازه گرفتن عکس ندارم و منم تونستم یه عکس نصفه نیمه از قیمت غذا تو KFC  بگیرم.

163.jpg

 

موقعیت مکان های میدان دام

164.jpg

 

 

کافه یخی Ice Bar

موقع خوردن داشتم فکر میکردم کجا برم؟ دیدم تنها جایی که الان باز هست کافه یخی است که تا دو صبح باز هست و نزدیک هاستل است. کنار میدان دام سوار تراموا خط 14 شدم و در ایستگاه waterlooplein  پیاده شدم. البته تو ایستگاه Rembrandtplein  هم میشه پیاده شد و نزدیکترم هست.

165.jpg

بعد از هفت دقیقه من تو ایستگاه waterlooplein پیاده شدم که کنار یه پل زیبا به اسم Blauwbrug با دید زیبا همراه با ساختمان های زیبا و سالن اپرا آمستردام بود.

166.jpg

 

167.jpg

چراغ های زیبای پل Blauwbrug

 

168.jpg

 

169.jpg

نمای سالن اپرا از روی پل

 

با اینکه ساعت 9 شب بود، آسمون هنوز روشن بود. به سمت کافه رفتم.

170.jpg

تو صف حدود بیست نفر بودن که یکی یکی وارد میشدن نوبتم که شد کارت Holland Pass  رو دادم و گفتم از واچر طلایی کم کنید. اینجا هم کارت Holland Pass  قبول میکرد. میشد یا 20 درصد تخفیف گرفت یا یه واچر طلایی داد.

تا اینجا با توجه به اینکه کارت من کارت بزرگ بود و دارای سه واچر طلایی و سه نقره ای، تو یه روز سه تا طلایی و یک نقره ای رو مصرف کردم. درضمن بلیت ورود به این کافه هم 22 یورو است.

سه تا ژتون به هر کسی میدادن که برای سه بار پذیرایی تو کافه بود.

موقع ورود به هر کس یه کاپشن میدادن همراه با دستکش تا بتونه تو دمای منفی ده درجه اونجا تحمل کنه. وارد شدم، سرمای اونجا خیلی لذت بخش بود من رو یاد دوران کودکیم مینداخت که میرفتم در فریزر رو باز میکردم جلوش میخوابیدم خنک بشم. اینجا همه چی از یخ بود.

 

171.jpg

172.jpg

 

173.jpg

دکور های یخی

 

174.jpg

صندلی یخی

 

175.jpg

شیر آب با دکور جالب از ماهی

جالبترین قسمتشم لیوان های یکبار مصرف یخی بود که با هر ژتون که میدادی میتونستی یه لیوان آبمیوه بگیری.

 

176.jpg

 

امتیاز من به کافه یخی 2 است.

177.jpg

 

 بعد با مترو از waterlooplein به ایستگاه nieuwmarkt رفتم و از اونجا پیاده به خیابون چراغ قرمز یا Red Light رفتم.

178.jpg

 

من که تایلند نرفتم ولی از شنیده ها میتونم بگم خیابون واکینگ استریت تو آزادی و تفریحات شبانه به نصف اینجا هم نمیرسه، اینجا پر بود از توریست انگار همه توریست های شهر برای دیدن و خوش گذرونی باید شب ها بیان اینجا. راه نمیشد رفت هر آدمی از هر کشور و زبانی اینجا بود واقعا انگار شب ها کل آمستردام تعطیل میشه به جز اینجا. درضمن ورود بچه ها به این خیابان ممنوع است. یکم دور زدم، یه واچر نقره ای از Holland Pass  هم اینجا استفاده کردم و انگار نه انگار امروز این همه جا رفتم و باید خسته باشم. عکس زیر نشان دهنده تعداد طبقات و قدم ها و مسافت طی شده می باشد.

179.jpg

 

 

 

ساعت یازده و نیم به سمت هاستل رفتم، دوش گرفتم و خوابیدم.

180.jpg

 

روز سوم : یکشنبه سیزدهم خرداد

امروز هم ساعت 9 از خواب بیدار شدم و بعد از صرف صبحانه تصمیم گرفتم به نزدیکترین مکان دیدنی بعدی برم. خوشبختانه موقعیت این هاستل جوری بود که به همه جا نزدیک بود هر چند به نظرم قسمت های توریستی آمستردام کلا یک وجبه و پیاده همه رو میشه رفت.

 

موزه رامبراند Rembrandt Museum

تصمیم گرفتم اول به موزه رامبراند برم.

181.jpg

 

مسیر رو پیاده رفتم تا به موزه رسیدم.

182.jpg

 

وارد که شدم از کارت I Amsterdam  استفاده کردم. وقتی ازم پرسیدن برای کدوم کشور هستی؟ گفتم ایران خانم مسئول فروش بلیت فارسی صحبت کرد و خوش آمد گفت ایشون هم ایرانی بود و اگر اونجا سوالی داشتید میتونید ازشون بپرسید. مبلغ بلیت این موزه 13 یورو است.

خانه رامبراند که قدمتش به چهارصد سال قبل برمیگرده صد سال هست که تبدیل به موزه شده. علاوه بر اینکه به کار نقاشی مشغول بود به جمع آوری عتیقه جات هم مشغول بود. باز هم این سوال رو از خودم میکردم که وقتی چهارصد سال پیش کسی با اون امکانات همچین نقاشی هایی میکشه اگر امروز بود چیکار میکرد و چرا امروز کسی نمیتونه در حد اونا نقاشی بکشه؟ تو خانه رامبراند علاوه بر دیدن یک منزل چهارصد ساله البته بازسازی شده، با دیدن وسایل منزل، نقاشی ها و کلکسیون عتیقه جات او آشنا می شوید.

 

183.JPG

184.JPG

185.JPG

186.jpg

187.JPG

188.jpg

 

تو طبقه سوم هم کارگاهی هست که نشون میده رامبراند چطور رنگ های نقاشی خود را درست می کرد.

189.jpg

 

امتیاز اولویت من برای موزه رامبراند 3 است.

190.jpg
 
 
 
باغ وحش آرتیس Artis Zoo

بعد از اونجا تصمیم گرفتم به دیدن باغ وحش آرتیس آمستردام برم. از اونجا به سمت ایستگاه waterlooplein  رفتم و با تراموا شماره 14 به سمت ایستگاه Artis  رفتم. شما هر جای آمستردام سوار تراموا خط 14 و 9 شوید میتونید تو ایستگاه Artis  پیاده بشید. من از کارت I Amsterdam  برای ورود استفاده کردم ولی هزینه بلیت اینجا 23 یورو است. فقط اینجا آب معدنی کوچک قیمتش 3 یورو است که من مجبور شدم بگیرم حتما قبل از ورود به اینجا آب معدنی از جای دیگه تهیه کنید.

191.jpg

 

این باغ وحش پر است از گونه های مختلف حیوانات. یکی از ویژگی های این باغ وحش اینه که کمتر جایی تو دنیا این همه نوع حیوان رو تو خودش جا داده حتی پنگوئن. اینجا حیواناتی میبینید که شاید در باغ وحش های دیگه ندیده باشید. یه ویژگی جالب دیگش اینه که یک سری قسمت هاش مثل پروانه ها و پرندگان و حیوانات کوچک در محیط باز هست که شما داخل میشید و در آن قدم میزنید.

 

192.jpg

193.jpg

194.jpg

195.jpg

196.jpg

197.jpg

199.jpg

200.jpg

201.jpg

202.jpg

203.jpg

204.jpg

205.jpg

206.jpg

207.jpg

208.jpg

209.jpg

210.jpg

211.jpg

212.jpg

213.jpg

214.jpg

215.jpg

216.jpg

 

فیلم کوتاهی از باغ وحش را میتوانید مشاهده کنید.

 

 

 

امتیاز من به باغ وحش آرتیس در صورت علاقه به دیدن حیوانات 5 است.

217.jpg
 
 
 
مرکز علمی میکروب شناسی Micropia

در کنار باغ وحش روبروی باجه فروش بلیت یه مرکز علمی هست به اسم Micropia  که وقتی شما کارت I Amsterdam   داشته باشید به صورت رایگان از اینجا هم میتونید بازدید کنید در صورتی که قیمت بلیت اینجا 15 یورو است.

 

218.jpg

219.jpg

 

همه میدونیم میکروب بده، همه چی میتونه میکروب داشته باشه، باکتری بد داریم باکتری خوب داریم. اینجا بهتون به صورت علمی و نمایشی این خوبی ها و بدی ها رو نشون میده. میتونید با انواع میکروب ها و باکتری ها آشنا بشید. چی باعث میشه یه جسم مرده بو بگیره ؟ چند وقت بعد از مرگ بو میگیره؟ چطوری میپوسه؟ شکل میکروب ها چطوری است؟ بدن ما چقدر میکروب میتونه داشته باشه؟ وسایل مختلف چه میکروب هایی دارن و میتونن چیکار کنن؟ چرا یه مواد غذایی میگنده یا کپک میزنه؟ اگر دنبال اینجور سوالات هستید و دوست دارید از نزدیک آشنا بشید به دنیای میکروب ها سر بزنید.

 

220.jpg

221.jpg

222.jpg

223.jpg

224.jpg

225.jpg

 

فرایند پوسیدن و بو گرفتن و از بین رفتن

226.jpg

227.jpg

شکل میکروب ها و باکتری ها. البته هنرنمایی کردم و این عکس ها رو از داخل چشمی میکروسکوپ گرفتم.

 

228.jpg

229.jpg

230.jpg

 

وسایل مختلف چه میکروب هایی دارن

 

231.jpg

232.jpg

233.jpg

234.jpg

 

معرفی فرایند های فاسد شدن و کپک زدن خوراکی ها

 

235.jpg

236.jpg

237.jpg

238.jpg

239.jpg

 

امتیاز من به اینجا 3 می باشد.

240.jpg
 
 
 
کلیسای جدید Nieuwe Kerk

بعد از دیدن اینجا تصمیم گرفتم به دیدن کلیساهای قدیم و جدید برم. در همان ایستگاه Artis   سوار تراموا شدم و در ایستگاه Dam  پیاده شدم.

241.jpg

 

با کارت I Amsterdam  وارد کلیسا شدم. اگر بلیت این کلیسا رو بخواید باید مبلغ 11 یورو پرداخت کنید.

اسم کلیسا جدید هست ولی مربوط به قرن پانزدهم هست و محلی برای ازدواج و تاج گذاری پادشاهان هلند در گذشته بوده است.

 

242.jpg

243.jpg

244.jpg

245.jpg

 

امتیاز من به کلیسای جدید 2 است.

246.jpg

 

بعد از اینجا به سمت کلیسای قدیمی رفتم و در کوچه ها که رد میشدم پر بود از کافه و رستوران و فروشگاه های مختلف که مشتریان زیادی داشتن.

247.jpg

 

به کلیسای قدیمی که رسیدم با اینکه ساعت چهارونیم بود درهای کلیسا بسته بودن. یه دور دور کلیسا زدم که شاید ورود از در دیگه ای باشه ولی یه در جلو داشت، و یکی در پشت که هر دو بسته بود. دلیلش هم متوجه نشدم.

248.jpg

 

موزه آمستردام Amsterdam Museum

خواستم دنبال یه جای دیدنی دیگه باشم که دیدم اوه اوه موزه آمستردام از دستم در رفته! اصلا یادم نبود. سریع مسیر رو برگشتم به میدان دام و از اونجا سمت موزه آمستردام رفتم. وارد که شدم بهم گفتن موزه در حال تعطیل شدن هست برید فردا بیاید، گفتم لطفا بهم اجازه بدید من سریع نگاه میکنم و میام. بالاخره تونستم وارد بشم که بازهم با کارت I Amsterdam  بود ولی برای خرید بلیت باید مبلغ 13.5 یورو پرداخت کنید.

249.jpg

250.jpg

251.jpg

252.jpg

253.jpg

254.jpg

255.jpg

256.jpg

 

 

امتیاز من به موزه آمستردام 3 است.

257.jpg

 

ساعت از پنج گذشته بود و دیگه جاهای دیدنی تعطیل بودن. شروع کردم به قدم زدن و متر کردن کوچه و پس کوچه ها و رفتن به سمت یکی دیگه از میدان های معروف آمستردام به اسم رامبراند و تو راه وارد یه فروشگاه مواد خوراکی بزرگ شدم و دوتا آب معدنی و یه آبمیوه به قیمت 6 یورو خریدم و به سمت میدان رامبراند رفتم.

258.jpg

 

یک ساعتی اونجا نشستم و شروع کردم به خوردن خوراکی هایی که از تهران اورده بودم و تموم نمیشد. دفتر مرکزی سایت booking  هم در همین میدان قرار داشت.

 

259.jpg

260.jpg

 

بقیه زمان هم به سپری کردن تو خیابان ها و دیدن زیبایی های آمستردام مشغول بودم. تو این شهر تو هر کوچه و خیابون برید یه زیبایی خواهید دید. حدود ساعت یازده شب به سمت هاستل رفتم و برای برنامه فردا که خارج از شهر بود وسایل رو آماده کردم و خوابیدم.

261.jpg

 

برای ادامه سفرنامه وارد قسمت بعدی شوید.