مزرعه قوها مکانی برای آرامش روح
با عرض سلام و مهربانی ها
روز اول سفر، 19 تیر ماه 98
چند روزی بود که از زمان برنده شدن من در بخش نقد و بررسی سایت لست سکند میگذشت که پیام بسیار خوب و خوشحال کننده ای رو در سایت دیدم ( اولین دورهمی تیم و کاربران لست سکند در مزرعه قوها ) بعد از خوندن کامل متن متوجه شدم که شرایط شرکت در این دورهمی را دارم و اگر تیم تایید کنه میتونم با همراهم شرکت کنم، این بود که با سایت تماس گرفتم و اعلام حضور کردم و پرسنل محترم لست سکند فرمودند که در حال برنامه ریزی هستند و تا چند روز دیگه اعلام میشه که چه کسانی میتوانند در این دورهمی شرکت کنند( در همین بین بود پیام برنده شدنم در سایت رو به عنوان کاربر فعال دیدم و واقعا شگفت زده شده بودم). بینهایت منتظر بودم تا یکی از همراهان باشم، در تاریخ 9 تیر ماه بود که به بنده اعلام شد میتونم در این دورهمی شرکت کنم و یکی از همراهان هستم. بینهایت خوشحال شده بودم و به همسرم هم موضوع رو اطلاع دادم و رفتیم برای گرفتن مرخصی ها که خدا رو شکر مشکلی پیش نیومد و تونستیم مرخصی هامون رو هم بگیریم. کلی تحقیق در مورد این مکان انجام دادم تصاویر و موقعیت مکانیش رو دیدم، اطلاعات کلی سایتش رو خوندم و خلاصه هر چی که بود رو بررسی کردم. کم کم به زمان سفرمون نزدیک میشدیم رفتیم برای آماده شدن و جمع و جور کردن وسایلمون، (دورهمی در تاریخ های 19 تا 21 تیر ماه بود) یک روز به سفرمون مونده بود آماده بودیم برای سفر که یه مشکلی برای همسرم پیش اومد و ایشون نتونستند در این سفر با من همراه باشند و اولین سفر بدون همسرم داشت شروع میشد، ما چون اهل سفر و مدام در گشت و گذار و هر دو عاشق سفر هستیم اولویت اصلی هردومون در زندگی، سفر و آشنایی با جاذبه ها و شهرها و فرهنگ ها و اقوام مختلف دنیا میباشد.
روز حرکتم فرا رسید، شب قبل با ترمینال ساری به چالوس تماس گرفته بودم و پرسیدم که آیا ماشین برای لاهیجان دارند که فرمودند بله و هزینه رو هم پرسیدم ( صندلی جلو تا لاهیجان 90.000 هزار تومان) و صندلی جلو رو رزرو کردم. ساعت 5 صبح بود که راهی شدم به سمت ترمینال و ماشین اومد و برای پرداخت هزینه رفتم که فرمودند باید 43.000 هزار تومان پرداخت کنم و من هم دلیلش رو پرسیدم که چرا کم شده فرمودند که تا چالوس راننده شما رو میبرن و از اونجا هم شما رو تا ترمینال میبرن و سوار ماشین های لاهیجان میشید، من گفتم پس چرا دیشب اعلام نکردید که گفتند اگر با ماشین های لاهیجان بخواید برید باید تا ظهر منتظر بمونید که خوب چاره دیگه ای نمونده بود برام و سوار ماشین شدیم و راهی شدیم برای سفر.
از اونجاییکه دورهمی در شهر لاهیجان برگزار میشه ما باید از تمامی شهرهای ساحلی رد میشدیم که این بسیار خوشایند و لذت بخش بود چون مسیر فوق العاده زیبا و سرسبزی رو پیش رو داشتیم. باید از شهرهایی مثل ( قائمشهر، بابل، آمل، محمودآباد ، نور، رویان، سلمانشهر، نوشهر ، چالوس، تنکابن، رامسر، لنگرود و در نهایت لاهیجان) رد میشدیم که البته شهرهای کوچیک زیادی هم این بین هستند.
1 – شهر نوشهر( عکس از نویسنده )
2 – شهر تنکابن ( عکس از نویسنده)
3 – شهر رامسر ( عکس از نویسنده )
چون صبح زود راه افتادیم جاده خلوت بود و هوا هم عالی به نظر میرسید ، راننده هم دید که من علاقه زیادی به عکس گرفتن دارم خیلی از جاها توقف میکرد تا من از منظره ای عکس بگیرم، شهرهای ساحلی استان مازندران چون در فاصله کمی از همدیگر قرار دارند و یا حتی برخی به هم چسبیده اند و اگر از قبل آنها را نشناسید به سختی میتونید اونها رو از هم تشخیص بدید کاملا ساختار شهریشون مثل همه.
از تک تک این شهرها رد شدیم تا اینکه به رویان رسیدیم و راننده باید برای کنترل سرعت ماشینشون میرفتند و کمی هم اینجا برای استراحت توقف کردیم.
4 – شهر رویان ( عکس از نویسنده)
به ادامه مسیرمون بعد از کمی استراحت پرداختیم ، مناظر بسیار چشم نواز و دل انگیزی را از دریا و جنگل و کوه داشتیم تا اینکه به سیسنگان رسیدیم ، فوق العاده بود خلوت و آرام ، هوا هم خنک و دلپذیر بود ، دیدن همچین منظره ای واقعا روح آدم رو نوازش میکنه، واقعا نمیشد دل از اینجا کند و رفت ولی خوب چاره ای نبود دیگه باید به ادامه مسیرمون می پرداختیم. در میانه های راه بودیم که به پیشنهاد راننده قرار شد که ایشون بنده رو تا لاهیجان ببرند. با هم هزینه رو بررسی کردیم و کلا قرار شد 260.000 هزار تومان پرداخت کنم تا خود مزرعه قوها. کم کم داشت گرسنمون میشد که راننده پرسید برای صبحانه کجا بریم که من گفتم هر جا خودتون فکر میکنید بهتره و غذای خوبی داره ، ایشون پیشنهاد یک قهوه خونه رو دادند که در اونجا املت به همراه لوبیا سرو میشه و طعم خیلی خوب هم داره، من تا به امروزم هیچوقت قهوه خونه نرفته بودم وقتی رسیدیم به جایی که ایشون پیشنهاد داده بودند ( قهوه خانه توکلی ) در شهر ولی آباد نزدیک تنکابن ، خیلی جای مردونه و معمولی بود. کوچیک و تمیز هم نبود خیلی ، متاسفانه تو رودربایستی افتادم، اول گفتم نه و بعد به اصرار راننده رفتم برای صرف صبحانه.
از دم در ورودی کلی آقا نشسته بودن و در حال خوردن صبحانه بودند که این خیلی برام خوشایند نبود رفتن و در این مکان غذا خوردن، ولی خوب در نهایت وارد سالن شدیم که خیلی بزرگ نبود و حتی شما مراحل پخت و پز رو هم از نزدیک میتونستید ببینید. راننده برای اینکه من سختم نباشه بین این همه مشتری های مرد ، خودشون اومدند و با اجازه از من با خودم صبحانه خوردند، غذا آماده شد و من خوشم نیومد از طعمش چیزی که انقدر تعریفش رو میکردند ایشون، اصلا در اون حد نبود چون گاهی اوقات شما در مکان های خیلی معمولی غذاهای خوشمزه ای رو میتونید بخورید ولی اینجا اینطور نبود، برای پرداخت صورتحساب بعد از صرف صبحانه رفتم که راننده اجازه ندادند و فرمودند که مهمان من هستید از من اصرار و از ایشون انکار، خلاصه زحمتش رو ایشون کشیدند و رفتیم برای بقیه مسیرمون تا لاهیجان.
5 – قهوه خانه توکلی شهر ولی آباد ( عکس از نویسنده )
6 – صبحانه قهوه خانه توکلی ( عکس از نویسنده )
یکی یکی از تمامی این شهرها گذشتیم تا اینکه حوالی ساعت 11 صبح بود که به ورودی شهر لاهیجان رسیدیم ( بسیار بسیار شهر سرسبز و زیباییه ) چون کمی زودتر از موعد رسیدم خواستم برم و کمی از جاذبه های شهر رو ببینم ، این بود که بعد از عبور از میدان شیخ زاهد و بلوار امام رضا به سمت استخر شهر رفتیم ، من از ماشین پیاده شدم و رفتم برای بازدید از این جاذبه طبیعی دست ساز ( این استخر در زمان صفوی و به دستور شاه عباس احداث شده بود و در میان آن هم عمارتی عظیم برای خود بنا کرده بود که در حال حاضر چیزی از آن عمارت باقی نمانده ، این استخر دقیقا در روبه روی شیطان کوه میباشد و آب آن نیز از کوه های اطراف تامین میشود و در قدیم نیز این استخر به دربسته معروف بود که هم اکنون هم خیلی ها آن را به همین نام میشناسند ) بینهایت منظره زیبایی را در پیش رویتان از استخر و شاهان کوه ( شیطان کوه ) مشاهده میکنید که دور تا دور آن را با درخت ها و گل های زینتی پوشانده و اطرافش را با سنگ فرش های زیبا فرش کرده اند. این مکان بسیار جای مناسبی برای گردش و قدم زدن و ورزش کردن و دورهمی های خانوادگی و دوستانه میباشد.
7 – ورودی استخر لاهیجان ( عکس از نویسنده )
8 – استخر لاهیجان ( عکس از نویسنده )
9 – استخر لاهیجان ( عکس از نویسنده )
در روبه روی استخر شما رستوران ها و غذا خوری ها و آبمیوه فروشی های زیادی را در حال ارائه خدمات به گردشگران میبینید که میتوانید از آنها برای اوقات فراغت و صرف غذایتان استفاده کنید. بعد از کمی قدم زدن در کنار استخر و لذت بردن از منظره اطرافش و گرفتن چندین تا عکس به سمت ماشین رفتم و راهی شدیم به سمت شیطان کوه، همین مسیر را برگشتیم به سمت بلوار امام رضا تا اینکه به میدان گلستان رسیدیم و از سمت چپ به میدان کاشف السلطنه ( جایی که تندیس پدر چای ایران در وسط آن جای گرفته) رسیدیم .
10 – میدان گلستان ( عکس از نویسنده )
11 - میدان کاشف السلطنه ( عکس از نویسنده )
میدان را به سمت چپ و بالای کوه باید میرفتیم که در ابتدا باید ورودی به مبلغ 5.000 هزار تومان در ازای ماشین پرداخت کنید و سپس راهی شوید به سمت بام شهر و شیطان کوه ( شیخان کوه ).
12 – ورودی شیطان کوه و تله کابین و بام شهر لاهیجان ( عکس از نویسنده )
جاده پیچ در پیچ و بسیار زیبایی را طی کردیم تا به تله کابین احرار و بام شهر رسیدیم، ماشین را در پارکینگ گذاشتیم و رفتم برای بازدید از محوطه، در ابتدا به سمت بام رفتم ( نمیدونم آیا میشه این همه زیبایی رو در کلمات توصیف کرد یا نه؟ بینظیر بود منظره شهر از فراز شیطان کوه، استخر بزرگ شهر و ساختمان های اطرافش در کنار درخت های سر به فلک کشیده همه و همه منظره ای باورنکردنی و خارق العاده را به وجود آورده بودند، عکسی از نماد شهر لاهیجان ( I LOVE LAHIJAN ) گرفتم و کمی در کنار دیواره ی بام قدم زدم و از پلکان به سمت پایین حرکت کردم و عکس های بسیار زیبایی را از این پانورامیک زیبا گرفتم، نکته ای که خیلی ذهنم رو درگیر کرده بود این بود که چقدر گردشگر عرب اینجا بود قدم به قدم افرادی را که در حال عربی صحبت کردن بودند میدیدیم که به همراه خانواده شان برای تفریح اومده بودند ( نمیدونم باید از وجود این گردشگران خوشحال باشیم یا نه ) طی چند سال اخیر با ورود گردشگران عرب به این منطقه درگیری ها و مشکلات و فسادهای زیادی به وجود اومده که جای بسی تاسف داره .
13 - ورودی تله کابین احرار ( عکس از نویسنده )
14 – بام لاهیجان ( عکس از نویسنده )
15 – منظره زیبا شهر لاهیجان از فراز شیطان کوه ( عکس از نویسنده )
بعد از گشت و گذار در این قسمت به سمت شهربازی و ایستگاه تله کابین رفتم ( شهربازی کوچکی در این مکان برای تفریح و سرگرمی فرزندانتان وجود دارد که میتوانید آنها را به اینجا بیاورید و از دیدن این منظره و لوازم بازی آن لذت ببرند)
سپس هم میتوانید سوار بر تله کابین از فراز مزارع چای عبور کنید و این همه سرسبزی و زیبایی را به چشم ببینید و روحتان را تازه کنید، واقعا حس خوبی داره بودن تو این محیط، پس از طی مسیر تله کابین وارد مکانی میشوید که در آن رستوران و آبمیوه فروشی و فروش صنایع دستی را میبینید که میتوانید از آنها استفاده کنید و اوقات خوشی را در آنجا برای خود و خانواده تان رقم بزنید.
16 – شهربازی و تله کابین احرار ( عکس از نویسنده )
17 – منظره تله کابین و مزارع چای لاهیجان ( عکس از نویسنده )
تقریبا یک ساعتی رو در اینجا مشغول به گشت و گذار و بررسی شدم و حوالی ساعت 12.30 بود که رفتم به سمت مزرعه قوها ، از میدان کاشف السلطنه وارد خیابان سعدی و سپس انتهای کوچه ستوده میشوید، با راننده تسویه حسابم رو انجام دادم ( 260.000 تومان ) و قرار روز برگشت رو باهاشون گذاشتم .
18 – ورودی خیابان منتهی به مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
19 – خیابان ستوده که منتهی به مزرعه قوها میشود ( عکس از نویسنده )
وارد ساختمان اداری مجموعه که در سمت راست بود شدم، به سمت رزرواسیون رفتم که بسیار خوش برخورد و حرفه ای بودند در همون لحظه اول حس خوبی بهم دست داد و بینهایت خوشحال شدم ، کارهای اقامت رو انجام دادم و فرم های ورود رو پر کردم و بعد با راهنمایی مسئول رزرواسیون در قسمت سالن انتظار نشستم و پذیرایی شدم ( شربت) یکی از دوستان و کابران تیم رو در اینجا دیدم و از دیدنشون خیلی خوشحال شده بودم مشغول صحبت بودیم که راننده هتل اومدن دنبالمون و به همراه وسایلمون وارد مجموعه مزرعه قوها شدیم.
20 – ساختمان اداری مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
21 – بخش پذیرش مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
22 – ورودی اصلی مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
از درب اصلی که وارد میشوید باید به سمت چپ مجموعه بروید و بعد از طی مسیر سنگ فرش و گل و درختکاری شده ی زیبایی به اقامتگاه ها می رسید، بینهایت شگفت زده شده بودم از این همه سلیقه ی خوب و حرفه ای، برکه ای کوچک که پر از ماهی های رنگارنگ و گل های نیلوفر و درختچه های زینتی بود در وسط مجموعه قرار داشت که دور تا دورش اقامتگاه های فانتزی و شیک قرار داشت ( اقامتگاه ها کاملا به سبک بومی و در نوع مدرن درست شده بود) رستوران و نانوایی هم در کنار اقامتگاه ها دیده میشد .
23 – محوطه و اقامتگاه های مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
24 – اقامتگاه های مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
با راهنمایی پرسنل مجموعه وارد اتاق شماره 6 که برای من و همسرم رزرو شده بود شدیم و بعد از توضیحاتی که به بنده در رابطه با اتاق و امکاناتش داده بودند رفتم برای استراحت کردن و لذت بردن از این اتاق با منظره زیبایش، سوئیت شامل ( سرویس بهداشتی فرنگی، حمام، آشپزخانه به همراه یخچال و ظروف برای دو نفر، اتاق نشیمن و خواب که با یک پرده حصیری از هم جدا میشدند، نشیمن شامل تلویزیون و یک عدد کاناپه دو نفره و یک کاناپه یک نفره به همراه میز وسط و کمد لباس با آینه بود) برای شرایط هوایی داخل اتاق ها اسپلیت تعبیه شده بود و برای پخت و پز هم در آشپزخانه ظرف گذاشته بودند .
25 – سوئیت اولی که برای اقامت در اختیار بنده قرار دادند ( عکس از نویسنده )
26 – فضای داخلی سوئیت شماره 6 ( عکس از نویسنده )
27 – قسمت نشیمن سوئیت شماره 6 ( عکس از نویسنده )
خلاصه اینکه وسایلم رو جابجا کردم و پیام دوستان هم مبنی بر رسیدنشون به مزرعه رو دیدم ، کم کم آماده شدم و رفتم برای صرف نهار به سمت رستوران، برخی از دوستان رو دیدم و بعد از احوالپرسی و خوش آمدگویی برای صرف نهار وارد رستوران شدم ( منوی خوبی داشت شامل انواع کباب ها و خورشت ها بود، منوی شام ونهار رستوران یکی بود و تغییری نداشت) فضای داخلی رستوران هم زیبا و با میز و صندلی های چوبی با روکش های رنگارنگ و بشقاب های تزئینی بر روی دیوار و سقف چوبی دکور شده بود، پرسنل رستوران برای گرفتن سفارش بنده اومدن و انتخاب من هم کباب کوبیده با برنج بود به همراه ماست بادمجان و نوشیدنی( غذا تقریبا سریع آماده شده بود و کیفیت و طعم خوبی هم داشت) حجم غذا برای یک نفر زیاد بود .
28 – نمای بیرونی رستوران مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
29 – فضای داخلی رستوران مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
30 - فضای داخلی رستوران مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
31 – سفارش غذا در رستوران مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
در حین خوردن غذا بودم که یکی از دوستان عزیز( پرسنل لست سکند) چون در جریان بودند که همسرم نتونستند تو این سفر با من همراه باشند با بنده تماس گرفتند و فرمودند که امکان جابجایی اتاق خودم رو با کارمندان تیم لست سکند دارم یا نه ( اینکه من با خانم های تیم هم اتاق بشم و اتاق خودم رو به آقایون تیم تحویل بدم) بنده هم قبول کردم و بعد از صرف نهار رفتم برای جمع کردن وسیله هام و جابجایی اتاق، هم اتاق های بسیار بسیار خوبی داشتم، بینظیر بودن و این چند روز که کنارشون بودم بینهایت خوشحال و شاد بودم.
بعد از کمی استراحت و جابجا شدن آماده شدیم و رفتیم برای گشت داخلی مزرعه، در ابتدا کمی در محوطه به گشت و گذار و کنکاش پرداختم و بخش های مختلفش رو که شامل ( مزرعه بامبو، راهروی عشق( البته این نظر بنده بود چون راهرویی بود که دورتا دور و سقفش با گلهای زینتی تزئین شده بود) کلبه های گلی و کاهگلی مزرعه) بود را دیدم.
32 – مزرعه بامبو در مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
33 – راهروهای سرسبز مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
34 – کلبه های گلی و کاهگلی مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
35 – راهروی عشق در مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
بعد از گشت و گذار و قدم زدن در محوطه مزرعه در نهایت همه جمع شدیم کنار رستوران برای گشت داخلی، لیدر مجموعه هم اومدند و بعد از ارائه کمی توضیحات درباره مزرعه و باغ گیاهشناسی و گلخانه راهی شدیم برای بازدید، در ابتدا به سمت گلخانه رفتیم و لیدر شروع به توضیحات کردند( در این گلخانه و باغ گیاهشناسی 15 هزار نوع گونه گیاهی از اقصی نقاط دنیا بالاخص گیاهان استوایی وجود دارد که در دمای مناسب با منطقه استوایی در این گلخانه در حال رشد هستند) انواع کاکتوس ها، درخت موز پاکوتاه و بلند، درخت پاپایا، گل هلوکونیو، نیلوفرهای آبی و ... که همگی بسیار زیبا و برخی هم بسیار عجیب بودند ( کاکتوس old man که خارهای سفید رنگ و شبیه به ریش دارد).
36 – گلخانه مزرعه قوها ( عکس از نویسنده)
37 – گل old man در گلخانه مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
38 – گلخانه مزرعه قوها ( عکس از نویسنده)
39 – گل های زینتی گلخانه مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
پس از توضیحات گیاهان دو گلخانه وارد محوطه شدیم و به سمت باغ گیاهشناسی رفتیم که مسیر ورودیش از درب اصلی مجموعه که وارد میشوید باید به سمت راست بروید( که تابلوی مزرعه قوها را میبینید) انواع گل ها و درختان منطقه خودمون رو دیدیم ( درخت انجیر، درخت خرمالو، درخت های بید مجنون و مهمترین درخت مجموعه نوعی از درخت با بدنه کاملا صیقلی بود که جزو گونه های نادر گیاهی در حال حاضر میباشد، همینطور هم درختی که برگ هایش به هزار رنگ در می آید) مسیر پیاده روی بسیار جالبی را در دور تا دور باغ درست کرده بودند که بسیار زیبا و دوست داشتنی و مطبوع و خنک بود، بنا به گفته ی لیدر باغ گیاهشناسی برای نگهداری از این درختان و گل ها به آنها مواد سمی میزنند که ما نباید به آنها دست بزنیم ، به برکه ای رسیدیم که در آن ماهی ها در حال جنب و جوش بودند و صدای آب بینهایت گوش نواز بود، کمی ایستادیم و خانه بسیار زیبایی که متعلق به صاحب مجموعه مزرعه قوها ( جناب آقای آهنی ) بود را از دور دیدیم ( خانه ای چوبی با معماری بینظیر و دوست داشتنی ) ، مجددا به مسیر ادامه دادیم و توضیحات لیدر را درباره گل شجریان گوش کردیم ( گلی که به دست ایشون کاشته شد ) و رفتیم برای ادامه مسیر تا اینکه به فرش سنگ رسیدیم، خیلی خوشم اومد واقعا فرش زیبایی رو درست کرده بودند و به قول لیدرمون که این فرش سنگ خاصیت درمانی داره ولی خوب در حال حاضر نباید استفاده بشه وصرفا جنبه تزئینی داره.
40 – باغ گیاهشناسی مزرعه قوها ( عکس از نویسنده)
41 – برکه زیبا در باغ گیاهشناسی مزرعه ( عکس از نویسنده )
42 – گل شجریان در باغ گیاهشناسی مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
43 – فرش سنگ در باغ گیاهشناسی مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
44 – خانه صاحب مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
تقریبا یک ساعت و یا شاید بیشتر مشغول گشت و گذار در باغ و گلخانه شدیم که خیلی جذاب و پر از اطلاعات بود، بعد از بازدید از باغ به سمت باغ پرندگان رفتیم که در کنار باغ گیاهشناسی قرار داشت پرندگانی نظیر ( طاووس، اردک و غاز و یک نوع نادر از گونه غازها به نام غاز پا کوتاه سیاه رنگ و قو ) را در آنجا نگهداری میکردند که بسیار بسیار زیبا و دوست داشتنی بودند.
45 – باغ پرندگان مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
به سمت آلاچیق زیبایی که در وسط باغ بود رفتیم و آماده شدیم برای دورهم نشینی و گپ و گفت دوستانه، عکس دورهمی زیبایی رو هم با دوستان به یادگار گرفتیم، در ابتدا با چای آتیشی و کیک پذیرایی شدیم و همینطور هم هدیه ای که مجموعه برای میهمانان در نظر گرفته بود ( گلدان های کوچک با گل های موجود در گلخانه مزرعه ).
46 – پذیرایی چای و کیک در آلاچیق مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
47 – چای آتیشی در آلاچیق مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
48 – گلدان های گل هدیه از طرف مجموعه مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
همه در اینجا جمع شده بودیم ( مدیریت و کارمندان لست سکند و کاربران، مدیریت و صاحب مجموعه مزرعه قوها ) شروع کردیم به معرفی خودمون که خوب ما خیلی از بزرگواران رو از قبل میشناختیم و یک سری هم جدید بودند و آشنایی نداشتیم که در اینجا با هم آشنا شدیم.
تقریبا یک ساعت و نیم هم اینجا بودیم و از اطلاعات و آشنایی با دوستان خیلی خوشحال شدیم و رفتیم برای استراحت به سمت اتاق هامون.
49 – مزرعه قوها در شب ( عکس از نویسنده )
دوستان پیام دادن که میخوان برن توی شهر لاهیجان برای گشت و گذار و شام و من میتونم باهاشون برم، من هم سریعا آماده شدم و رفتیم با هم برای یه شب خوب، اول رفتیم سمت غذا خوری کبیر( خیابان خمینی) به سفارش یکی از دوستان که فرمودن کتلت های خیلی خوبی داره، ما هم رفتیم اونجا ( جای کوچیکی بود ولی خیلی شلوغ ،مشخص بود مشتری زیاد داره )، ما هم غذا سفارش دادیم( کتلت) خیلی طول کشید تا آماده بشه، خوشمزه بود فقط کمی شور بود.
50 – غذاخوری کبیر در شهر لاهیجان ( عکس از نویسنده )
51 – کتلت های غذاخوری کبیر در شهر لاهیجان ( عکس از نویسنده )
بعد از صرف غذا رفتیم به سمت استخر شهر ، از ماشین پیاده شدیم و شروع کردیم به گشت و گذار و قدم زدن، هوا خیلی خوب بود، خواستیم اسکمو رو هم که تو لاهیجان خیلی معروفه امتحان کنیم، کلی گشتیم و بعد از پرس و جوهای زیاد بالاخره یه سوپر مارکت پیدا کردیم که اسکمو با طعم زغال اخته میداد( یعنی بینظیره طعمش، ترش به همراه گلپر) حتما امتحانش کنید حتما. شب خیلی خوبی بود کلی با دوستان خوش گذشت، آخر شب بود که برگشتیم به سمت هتل و رفتیم برای استراحت شبانه.
52 – اسکموی زغال اخته در شهر لاهیجان ( عکس از نویسنده )
روز دوم سفر 20 تیر 98
صبح زود بیدار و آماده شدیم و رفتیم برای صبحانه، روز اول سرو صبحانه به صورت سلف سرویس نبود خودشون چندین نوع غذا را انتخاب کرده بودند و برامون سروش کردن( خوراک لوبیا، پیراشکی، پنیر و گردو و مربا، املت، سوسیس سرخ شده، پنکیک، به همراه چای و نان تازه پخت در نانوایی مزرعه قوها) صبحانه مفصل و خوبی بود واقعا لذت بردیم .
53 – صبحانه روز اول در مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
54 - صبحانه روز اول در مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
بعد از صرف صبحانه رفتیم به سمت آلاچیقی که در وسط باغ بود برای انجام یوگا ( خانم ها در اینجا میتوانستند بدون حضور هیچ آقایی و راحت به ورزش یوگا بپردازند) بسیار بسیار اوقات خوبی بود واقعا آرامش گرفته بودیم انجام یوگا اون هم تو همچین محیط سرسبز و پر از آرامشی واقعا لذت بخشه. قبل از انجام یوگا با چای و کیک ازتون پذیرایی میشه.
بعد از کلی انرژی که گرفته بودیم با دوستان چندین تا عکس به یادگار از این منظره گرفتیم و فیلم زیبایی هم تهیه کردیم و رفتیم برای آماده شدن و رفتن به سمت دیلمان با دوستان تیم لست سکند.
55 – منظره مزرعه قوها از آلاچیق محوطه ( عکس از نویسنده )
56 - منظره مزرعه قوها از آلاچیق محوطه ( عکس از نویسنده )
آماده شدیم و 5 نفر بودیم یه ماشین گرفتیم و با هم رفتیم به سمت دیلمان، من خیلی از شهرهای استان گیلان رو رفتم اون هم بارها و بارها ولی دیلمان رو نرفته بودم تا حالا، واقعا دوست داشتم تجربش کنم، تاکسی اومد دنبالمون و راهی شدیم برای سفر نیم روزه، هوا خیلی گرم بود ، از لاهیجان وارد مسیر سرسبز و پر از مزارع شالی و چای شدیم تا به شهر سیاهکل رسیدیم ، کمی توقف کردیم و رفتیم برای خرید بستنی و اسکمو زغال اخته، هندونه هم گرفتیم، راهی شدیم برای ادامه مسیر زیبا و رویایی مون، از جاده های پر پیچ و خم و جنگلی گذشتیم انقدر هوا خنک شده بود که دیگه کولر ماشین رو خاموش کرده بودیم و از هوای طبیعی لذت بردیم، تو ارتفاع زیادی از سطح دریا بودیم منظره حیرت انگیزی رو به چشم میدیدیم که برای همراهان خیلی شگفت انگیز بود ( چون من خودم از مازندران هستم زیاد از این مناظر تو استان داریم) در حال حاضر هم که جنگل های هیرکانی که از گلستان شروع میشه و تا گیلان و بخشی از کشور آذربایجان ادامه پیدا میکنه و ختم میشه به نام کشور ایران به ثبت یونسکو رسیده( این جنگل ها فوق العادن یعنی لنگه ندارن واقعا تو دنیا) خیلی وقت پیش باید ثبت میشدن ولی خوب بعد از کلی از بین بردن و فروش و قطع بی رویه درختان بالاخره ثبت شد که باز هم جای شکرش باقیه.
57 – مسیر لاهیجان به دیلمان ( عکس از نویسنده )
58 - مسیر لاهیجان به دیلمان ( عکس از نویسنده )
انقدر رفتیم تو ارتفاع و از پیچ در پیچ جاده جنگلی گذشتیم تا به نقطه ای رسیدیم که ابرها زیر پامون بودن، بهشتی بود واقعا( هوا بسیار خنک و عالی، منظره رویایی، حس خوب) خلاصه تمام انرژی های مثبت زمین انگار اینجا بود، از دور دیلمان پیدا بود با خونه های رنگارنگش.
59 – منظره دیلمان از فراز کوه ها ( عکس از نویسنده )
60 - منظره دیلمان از فراز کوه ها ( عکس از نویسنده )
برای اینکه بتونیم هندونه ای رو که گرفته بودیم بخوریم تصمیم گرفتیم بریم سمت جایی که چشمه داشته باشه رو همین اساس مسیر زیبایی رو که رفته بودیم رو برگشتیم به سمت سرازیری، بین راه ایستادیم و از خانم هایی که نون محلی میفروختن نون خریدیم و مسیرمون رو ادامه دادیم تا اینکه به رودخونه بسیار زیبا و خروشانی رسیدیم، رفتیم به سمتش جای خلوتی بود، هندونه رو گذاشتیم تو آب و خودمون هم رفتیم و روی سنگ هایی که وسط رودخونه بود نشستیم و کلی انرژی گرفتیم و عکس های زیبایی رو هم به یادگار گرفتیم.
61 – منظره سیاهکل به دیلمان ( عکس از نویسنده )
62 - منظره سیاهکل به دیلمان ( عکس از نویسنده )
63 – خوردن هندونه کنار رودخونه در مسیر دیلمان ( عکس از نویسنده )
تقریبا یک ساعتی رو اینجا بودیم و بعد از خوردن هندونه کنار این رودخونه پر تلاطم راهی شدیم به سمت لاهیجان( از مزارع شالی که عطرش همه جا پیچیده بود، مزارع چای که سرسبزی اش خیره کننده بود، کلبه ها و خانه های روستایی که هنوز فرم و شکلشان را حفظ کرده بودند و به صورت بومی منطقه ساخته شده بودند ) گذشتیم تا اینکه به لاهیجان رسیدیم ، بعد از کمی پرس و جو و گرفتن اطلاعات رستوران ها از رانندمون تصمیم بر این شد که به رستوران سنتی مهتاب برای صرف نهار بریم، با رانندمون قرار گذاشتیم که تا یک ساعت دیگه بیاد دنبالمون، وارد رستوران شدیم فضای دنج و سنتی بسیار زیبایی داشت، در یک تالار بزرگ چندین تا سالن با طراحی و دکور مختلف بود که شما بر طبق سلیقه خودتون هر جا که دوست داشتید میتونستید بنشینید و غذا سفارش بدید، پرسنل سرو غذا لباس های سنتی بر تن داشتند و از میهمانان پذیرایی میکردند، بعد از مشخص شدن محل نشستنمون برای گرفتن سفارش یکی از پرسنل پیش ما اومدند و ما هم سفارشاتمون رو که شامل ( جوجه کباب ترش، کوبیده، جوجه کباب زعفرانی و میرزا قاسمی و کشک بادمجان و زیتون و یک پارچ دوغ محلی) بود به ایشون دادیم ، تقریبا زود غذا آماده شده بود اول پیش غذاها را آورده بودند و بعد هم غذای اصلی، خوشمزه بود غذاهاش( کباب ها همه ترد و لذیذ بودن، میرزا قاسمی و کشک هم که خیلی خوش طعم و خوب پخته شده بود). از صرف غذا در این رستوران لذت بردیم و رفتیم برای پرداخت هزینه که تقریبا 230.000 هزار تومان شده بود.
64 – رستوران مهتاب در شهر لاهیجان ( عکس از نویسنده )
65 – غذاهای سفارشی ما در رستوران مهتاب لاهیجان ( عکس از نویسنده)
رانندمون اومده بود دنبالمون ( از قبل باهاش طی کرده بودیم) سورا ماشین شدیم و رفتیم سمت مزرعه قوها ( از کنار آبشار شیطان کوه که ردمیشدیم کمی ایستادیم و نگاه کردیم به آبشار و چند تایی هم عکس گرفتیم و به ادامه مسیرمون رفتیم تا اینکه به مزرعه رسیدیم.
66 – آبشار شیطان کوه لاهیجان ( عکس از نویسنده )
سریعا رفتیم و آماده شدیم برای شرکت در کارگاه آموزشی( ویدئو سازی) که برامون در نظر گرفته شده بود، همه دوستان اومده بودن و کارگاه هم شروع شده بود، دوست خوبمون در حال توضیحات و نحوه فیلم سازی بودن اینکه چطور و از چه زاویه ای فیلم بگیریم و چطور ادیتش کنیم و از چه دوربین هایی برای تصویر برداری استفاده کنیم، در حین کلاس با آبمیوه و شیرینی هم پذیرایی شده بودیم و بعد از اتمام کارگاه، همگی رفتیم به سمت مِیز مزرعه قوها( هزار تو) اینجا هم مسابقه برگزار شد که هر کسی تونست زودتر از راهروها عبور کنه و به راه خروجی برسه برندست، همگی با ذوق و شوق و پر تحرک مشغول انجام بازی بودن ( همگی آدم های بزرگ و بالغی بودیم ولی خوب یه وقت هایی هم نیازه به دوران کودکی و نوجوانی برگردیم و از زندگی های ماشینی و خسته کننده دور بشیم و کمی هم تفریح کنیم)
بالاخره یکی از دوستان که چندین بار از قبل این مسیر رو امتحان کرده بود برنده شد و جایزه هم به ایشون تعلق گرفت.
67 – مِیز مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
روز مفید و خیلی خوبی رو داشتیم رفتیم برای کمی استراحت تا اینکه برای شب آماده بشیم چون برای یکی از دوستان گروه که شب تولدشون بود مراسم تولد داشتیم، همگی آماده شدیم و با دوستان هم اتاقی رفتیم به سمت رستوران مزرعه و همگی دور هم جمع شدیم و موسیقی زنده هم در رستوران در حال اجرا بود که خواننده خوبی هم مشغول خوندن آهنگ های شاد و به یادماندنی بودند. دورهم نشینی بسیار خوبی بود ، شب بسیار خاطره انگیز و خوبی شد ، کم کم مراسم تولد هم شروع شده بود سورپرایز خوبی بود برای دوست عزیزمون از طرف همسرشون و تیم لست سکند، خودشون اصلا خبر نداشتن و حسابی غافلگیر شدن، خلاصه اینکه بینهایت همه چیز خوب بود، رستوران مزرعه قوها در زمانیکه تعداد میهمانان زیاد باشه هوای داخلی محوطه سالن کمی گرم میشه ، طوریکه باید پنجره ها رو باز کنن تا هوای محیط خنک تر بشه ( کولر پاسخگو نیست) البته اعلام کردند که در حال برطرف کردن این مشکل هستند. دوستانی که تمایل داشتند شام سفارش میدادن ما هم چون نهارمون رو دیر خورده بودیم و کیک هم خوردیم دیگه شام سفارش ندادیم و تقریبا اواخر شب بود که از دوستان خداحافظی کردیم و رفتیم برای استراحت شبانه.
شروع کردم به جمع کردن وسایل و بستن چمدون چون باید فردا اتاق ها رو تحویل میدادیم تقریبا تا نیمه های شب مشغول بودیم و همینطور هم با دوستان در حال صحبت و گپ و گفت های خودمانی و دوستانه.
روز سوم سفر ، 21 تیر 1398
صبح زود بیدار شدیم ، روز بسیار خوب و دل انگیزی بود، انگار پر از انرژی بود، با اینکه دیر خوابیدیم ولی سرحال و قبراق بیدار شدیم، رفتیم برای آماده شدن و صرف صبحانه، با دوستان وارد رستوران شدیم امروز سرو صبحانه به صورت سلف سرویس بود و تنوع غذایی هم خوب بود( انواع تخم مرغ ها و املت ها، مربا جات و پنیر، سوپ، پنکیک و پیراشکی ، سالاد و میوه های فصل و نوشیدنی های گرم و سرد) نان داغ هم در نانوایی خود مزرعه پخت میشد و به صورت گرم و داغ سرو میشد بسیار لذت بخش بود، کلا صبحانه خوبی بود.
68 – صبحانه روز دوم در مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
69 – صبحانه روز دوم مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
70 – رستوران مزرعه قوها ( عکس از نویسنده )
بعد از صرف صبحانه مفصل و پر انرژی رفتیم به سمت محوطه و همگی دور هم جمع شدیم برای گرفتن عکس های دورهمی و گروهی و در نهایت هم خداحافظی، کلی عکس های دسته جمعی خوب و زیبایی گرفته شد که تا مدت ها پس زمینه سایت لست سکند این عکس های دسته جمعی بود و چقدر هم زیبا بود.
با تک تک دوستان خداحافظی کردیم و واقعا از این دورهمی خوشحال و خرسند شدیم و بینهایت از مدیریت و تیم حرفه ای لست سکند برای برگزاری این مراسم سپاسگزاریم و همینطور هم از مدیریت و تیم مزرعه قوها نیز بسیار بسیار تشکر میکنیم بابت پذیرایی و مهمان نوازی فوق العاده و صمیمانه.
تعدادی از دوستان تصمیم گرفتیم بریم به سمت تالاب سوستان که در نزدیکی مزرعه بود، من هم از هتل درخواست ماشین دادم و به همراه یکی از دوستان سوار ماشین شدیم و با گروه رفتیم تالاب، مسیر فوق العاده رویایی و حیرت انگیزی بود ( مزارع چای، جنگل های انبوه و دشت های شالی و کلبه های روستایی) خدایا هر چی از نعماتت تشکر کنیم باز هم کمه ، بعد از 10 دقیقه راه به تالاب رسیدیم ، متاسفانه در بدو ورود با صحنه بسیار آزار دهنده ای رو به رو شدیم ، در اطراف تالاب پر بود از زباله های انسان ها و چقدر بد و حیف که انسان به اصطلاح متمدن امروز این کارهای نامتمدن رو انجام میده. کلی دلمون از دیدن این صحنه به درد اومده بود، ولی خوب دیدن خود تالاب و منظره دل انگیزی که گل های نیلوفر آبی بر روی تالاب درست کرده بودند حال دلمون رو خوب کرده بود ، البته ما تو استان و شهر خودمون( مازندران، ساری) از این تالاب ها زیاد داریم که خدا رو شکر خود مردم منطقه مراقبت میکنند از این مکان ها. بسیار تالاب زیبایی بود صدای نغمه پرندگان و آواز جیرجیرک ها و شعرخوانی قورباغه ها صحنه وصف نشدنی رو به وجود آورده بود و آرامش عجیبی در اینجا حکمفرما بود.
71 – مسیر مزرعه قوها به تالاب سوستان ( عکس از نویسنده )
72 - مسیر مزرعه قوها به تالاب سوستان ( عکس از نویسنده )
73 – تالاب سوستان لاهیجان ( عکس از نویسنده )
74 - تالاب سوستان لاهیجان ( عکس از نویسنده )
دوستان همگی پراکنده شده بودند و نتونستیم باهاشون خداحافظی کنیم و ما برگشتیم به سمت هتل ( 18.000 تومان کرایه) رفتیم برای تحویل اتاقمون به هتل و انجام تسویه حساب ها، با رانندم از روز قبل هماهنگ کرده بودم که ظهر بیان دنبالم، تا کارهای تسویه رو انجام بدم ( البته اقامت برای ما رایگان بود ) راننده هم رسیده بود، مدارکم رو از هتل تحویل گرفتم و سوار ماشین شدم و حرکت کردیم به سمت ساری، هنوز از شهر خارج نشده بودیم که فروشگاه بزرگ و اصلی کلوچه نادری رو دیدیم و ایستادیم تا کمی خرید کنیم، فروشگاه بسیار بزرگی است با ارائه تمامی محصولات نادری نظیر ( کلوچه، کوکی، دونات، پنکیک و ...)
75 – فروشگاه محصولات نادری در لاهیجان ( عکس از نویسنده )
کمی خرید کردم و در حال پرداخت حساب بودم که دیدم کلید اتاقم در مزرعه قوها رو تحویل ندادم و با خودم آوردم، با راننده صحبت کردم و برگشتیم به سمت مزرعه و کلیدها رو تحویل دادم و راهی شدیم به سمت رامسر، از شهرهایی که عرض کرده بودم خدمتتون قبلا، گذشتیم هوا خیلی گرم بود، کم کم داشت گرسنم میشد تا اینکه به شهر چابکسر رسیدیم و به راننده گفتم یه جا برای نهار نگه داره، در همین حین بود که اکبر جوجه از شعبات اصلی گلوگاه رو دیدیم و همونجا ایستادیم و رفتیم برای صرف نهار( البته خودم رفتم) رستوران خوب و شیکی بود، غذا هم سریع آماده شد ولی کیفیتش مثل اکبرجوجه ساری و گلوگاه نبود ولی خوب خوب بود ، بعد از صرف نهار هم رفتم برای پرداخت هزینه غذا که ( 43.000 تومان) شد .
76 – رستوران اکبر جوجه چابکسر ( عکس از نویسنده )
77 – غذای اکبر جوجه در رستوران اکبر جوجه چابکسر( عکس از نویسنده )
رفتیم برای ادامه مسیرمون تا اینکه به شهر زیبا و به قول گفتنی ها ( عروس شهرهای شمال) رامسر رسیدیم ، به راننده گفتم بریم سمت کاخ مرمر ، آدرس رو بهش دادم و با راهنمایی نقشه رفتیم سمت کاخ که در خیابان شهید رجایی کنار هتل بزرگ رامسر بود، شهر رامسر واقعا زیباست و جاذبه هاش هم واقعا بینظیر و زیباست، از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت درب ورودی کاخ، بلیط به مبلغ 20.000 تومان باید تهیه میکردم که از من پرسیده شد دانشجو هستم یا نه که بنده اعلام کردم من تورلیدر و کارمند آژانس مسافرتی هستم و کارت شناسایی خودم در آژانس رو هم بهشون نشون دادم که از من مبلغی دریافت نکردند، ورودی کاخ بسیار زیباست با منظره بسیار حیرت انگیزی از شهر و دریا
78 – ورودی کاخ مرمر رامسر ( عکس از نویسنده )
سمت چپ کاخ ،موزه ظروف چینی بود که رفتم برای بازدید از آن، سالن بزرگی که دور تا دور آن قفسه های شیشه ای بود که ظروف را در آن ها برای نمایش گذاشته بودند، ظروف به پیشنهاد بزرگان و اشراف زادگان دوره قاجار توسط کشورهایی مثل روسیه ساخته شده بود، بسیار ارزنده و نفیس بودند و با طرح های فوق العاده دوست داشتنی و خاص، در زمان قاجار مردم در ظروف مسی غذا میخوردند و برای اینکه بزرگان به دیگران فخرفروشی کنند در زمانیکه مهمان داشتند با ظروف چینی از آنها پذیرایی میکردند و در غیر اینصورت ظروف را در کمدی شیشه ای و یا بر روی طاقچه هایشان نگه داری میکردند.
79 – موزه ظروف چینی در کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
80 – ظروف چینی موزه در کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
پس از بازدید از این مجموعه به سمت محوطه و خود کاخ رفتم، فضای بسیار بزرگ و سرسبزی را میبینید که کاخ درست در وسط آن قرار دارد و در پشت آن کوهی پوشیده از درختان بلند قامت و در روبه روی آن هم منظره بسیار پانورامیک و خارق العاده از دریا را میبینید. روبه روی کاخ ایستادم حوض بزرگی در آنجا قرار دارد که در داخل آن کوسه ماهی های سیاه رنگی دیده میشوید که در حین درنده بودن بسیار آرام و خونسرد در حال چرخیدن هستند.
81 – محوطه کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
82 – نمای اصلی کاخ مرمر ( عکس از نویسنده )
83 - نمای محوطه پشت کاخ مرمر ( عکس از نویسنده )
ابهت کاخ به اندازه ای است که دقایقی شما را مبهوت خودش و غرق در معماری زیبایش میکند، به سمت پلکان ورودی رفتم که کلا از مرمر بود ( تمام بدنه کاخ از مرمر ساخته شده بود) گلدان های بزرگ و مرمرین بر لبه های پله کان از هر دوسمت قرار داده شده بود و داخل آنها با گل های تزیینی و بسیار زیبای قرمز رنگ پوشیده شده بود که یک نشاط و شادابی خاصی را به کاخ سفید و شیری رنگ و مرمرین بخشیده بود.
84 – نمایی از پلکان و ورودی کاخ مرمر رامسر ( عکس از نویسنده )
از پله کان بالا رفتم و بعد از پوشیدن کفش های نایلونی بر روی کفش های خودم از درب ورودی وارد تالار بزرگ و اصلی کاخ شدم، بسیار با ابهت و دارای سقف و پنجره های بلند به همراه پرده هایی از جنس حریر و ساتن گرانبها بود، اتاق با مبلمانی بسیار ارزنده و فرشی بسیار اعلا و گرانبها که 90 متر بود و بزرگترین فرش کاخ بود به همراه تابلوها و گلدان ها و مجسمه ها و لوسترهای بسیار ارزشمندی دکور شده بود، همینطور هم در دو طرف تالار شومینه زیبا به همراه گچ بری های هنرمندانه ای قرار داشت و دیوارهای تالار هم به رنگ آبی آسمانی با گچبری های سفید و دورکاری طلایی بسیار ماهرانه ای رنگ شده بود، یک راهنمای خانم هم در این اتاق حضور داشتند برای ارائه توضیحاتی درباره این اتاق( که تالار اصلی و پذیرایی از مهمانان کاخ هست ، فرش ساخت کرمان و در 90 متر بافته شده و بزرگترین فرش کاخ میباشد، مبلمان ساخت فرانسه و بسیار ارزشمند میباشد) .
85 – تالار اصلی کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
پس از شنیدن توضیحات این بخش به سمت اتاقی که در سمت چپ تالار قرار داشت رفتم (خانمی هم در آنجا مشغول به ارائه توضیحاتی شامل اینکه اینجا اتاق مطالعه بوده و فرش آن ساخت مشهد بوده و یکی از آثار ارزشمند این مجموعه به نام مجسمه آشیانه که ساخت هنرمند بلژیکی است در این اتاق میباشد و...) اتاقی بود با پنجره های بلند و پرده های حریر سفید با والان های قهوه ای روشن و میز مطالعه بسیار زیبا با ساخت هنرمندانه و شومینه ای با گچ بری سفید که بر بالای آن آیینه و شمعدانی طلایی رنگ قرار داده شده بود و همینطور با تابلوها و مجسمه ها و شمعدان ها و کنسول های بینظیر دکور شده بود.
86 – اتاق مطالعه کاخ مرمر رامسر ( عکس از نویسنده )
87 – مجسمه آشیانه در کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
وارد اتاق کناری اش شدم که اتاق نشیمن بود و با مبلمانی ساخته شده از عاج فیل که توسط هنرمندان روس ساخته شده بود و دومین فرش بزرگ کاخ که ساخت مشهد بود و همینطور هم بوفه و مجسمه ها و تابلوهای گرانبها دکور شده بود ( نکته جالب توجه و مهم در این کاخ این بود که سقف هر اتاقی طراحی و گچ بری اش با اتاق دیگری فرق داشت و هر کدام از اتاق ها به صورت متفاوت گچ بری و رنگ آمیزی شده بودند)
88 – اتاق نشیمن کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
از این اتاق وارد راهرو شدم که در سمت چپ آن سرویس بهداشتی و حمام قرار داشت که تماما از مرمر ساخته شده بود و تمامی لوازمات داخل آن مثل وان و توالت و روشویی ساخت کشور آمریکا و بدنه آنها نیز از جنس مرمر بوده، درب اصلی ورود به کاخ در سمت چپ راهرو قرار داشت که با آینه ها و کنسول های سلطنتی و دو مجسمه یوزپلنگ و فرشی در کف آن و رخت آویزهایی بر روی دیوار پوشیده شده بود، دیوارهای راهرو هم با تابلوهایی از اشخاص مهم و سران کشورهایی که به این کاخ آمده اند پر شده بود.
89 – حمام و سرویس بهداشتی کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
90 – ورودی اصلی به کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
به اتاق انتهای راهرو رسیدم که اتاق غذاخوری بود، میز غذا خوری بزرگی در وسط اتاق بود که با پارچه زرشکی رنگی پوشیده شده بود و بر روی آن ظروف چینی بسیار بسیار گرانبها و نفیسی قرار داشت که بنا به گفته راهنمای این اتاق ساخت و هدیه از کشور فرانسه میباشد، بر میز غذاخوری سینی طلایی رنگ بزرگی قرار داشت که 5 تکه بود ، هر یک از قسمت ها مخصوص سرو یک نوع از غذاها بود و وسط آن مخصوص سرو میوه بود، دورتا دور اتاق و بر روی دیوارها تابلوهای بسیار زیبا و گلدان های عتیقه و بوفه ها و میز بار قرار داشت و مهمترین و ارزشمندترین اثری هم که در این اتاق بود تابلویی بود که با 35.000 هزار تکه سرامیک ساخته شده بود، تمامی اتاق های کاخ در خودشان شومینه ای با گچ بری بسیار هنرمندانه دارند.
91 – اتاق غذاخوری کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
92 – تابلوی ساخته شده با 35 هزار تکه سرامیک درکاخ رامسر(عکس از نویسنده)
آخرین اتاق کاخ هم که اتاق کار بود ، اوج هنر و ظرافت در این اتاق دیده میشد میز کاری که بسیار ماهرانه و هنرمندانه توسط هنرمندان ایرانی ساخته شده بود، تابلوها و گلدان ها و مجسمه های متفاوت و زیبا و همینطور هم گرامافون و ضبطی عجیب در این اتاق قرار داشت که زیبایی و متفاوت بودن این اتاق را دو چندان کرده بود ، همگی اتاق ها در نهایت هنر و خلاقیت ساخته و دکور شده بودند، از این اتاق وارد تالار اصلی که در ابتدای ورود آنجا بودم شدم و در نهایت هم از کاخ به بیرون رفتم برای بازدید از حمام قدیمی که در پشت کاخ قرار داشت .
93 – اتاق کار کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
حمام کاخ مختص رضاشاه ساخته شده بود و ایشون از این مکان استفاده میکردند و سبک حمام و لوازمی که در آن بود همگی به سبک قدیمی بودند و دارای دو اتاق جداگانه بود که در اتاق اولی دو تا حوضچه در کنار هم قرار داشت که بنا به گفته راهنما یکی از حوضچه ها با آب گرم معدنی و دیگری آب گرم معمولی پر میشده است و کف این اتاق هم با کاشی های سفید و نوارهای آبی رنگ در دورش فرش شده بود، اتاق بعدی هم جایی بود که در آن دلاک به کار دلاکی اش میپرداخت و کار ماساژ را انجام میداد و حوضچه ی کوچکی هم برای ضد عفونی کردن پاها در وسط و کف اتاق قرار داشت، مجسمه ای از دلاکی هم در حال انجام ماساژ در این اتاق قابل مشاهده بود.
94 – حمام قدیمی کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
95 - حمام قدیمی کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
در محوطه کاخ کافی شاپی را میبینیدکه با منظره بسیار زیبایی از کاخ و محوطه اش پذیرای بازدیدکنندگان میباشد و میتوانید از آن استفاده بفرمایید، فروشگاه و عکاسی هم در کنار موزه حمام قرار دارد که در فروشگاه شما میتوانید زیورآلات ساخته شده از سنگ های قیمتی را خریداری کنید و در عکاسی مجموعه هم با لباس های دوره قاجار و عهد قدیم عکسی به یادگار بگیرید.
96 – کافی شاپ محوطه کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
به سمت موزه مردم شناسی راهی شدم، در بین راه تالابی را در نزدیکی اش دیدم که دورتادورش با گیاه نیشکر پوشیده شده بود و پرندگان اهلی هم در آن مشغول به بازی بودند، بازارچه ای هم قبل از موزه مردم شناسی به راه میباشد که صنایع دستی و سوغاتی های محلی را عرضه میکند.
97 – تالاب کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
98 – بازارچه صنایع دستی کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
به موزه مردم شناسی رسیدم که در ساختمانی تماما سفید با سقفی قرمز رنگ و در یک طبقه بود ، وارد موزه شدم ، تقریبا شلوغ بود ، فضای داخلی موزه کف آن با کفپوش پوشیده شده بود و دیوراهایش هم با قفسه های چوبی و شیشه ای که در آن ها لوازم و وسایلی که مردم منطقه از آن استفاده میکردند و همینطور هم پوشاک و کتاب های قدیمی و کوزه ها و پی سوزهای زیرخاکی و عتیقه به نمایش گذاشته شده است، کنار هر یک از این وسایل و ابزارها توضیحاتشان هم گذاشته شده بود، تمامی وسایل موجود در موزه متعلق به منطقه رامسر و حومه اش بود از قدیم تا به امروز، به نظرم موزه خوبی بود و لذت بردم از دیدنش.
99 – موزه مردم شناسی کاخ رامسر ( عکس از نویسنده )
100 – فضای داخلی موزه مردم شناسی ( عکس از نویسنده )
101- فضای داخلی موزه مردم شناسی ( عکس از نویسنده )
بعد از بازدید کلی از این موزه به سمت موزه عاج که درست رو به روی موزه مردم شناسی و در عمارتی دو طبقه و کاملا سفید رنگ که متعلق به مادر شاه بود قرار داشت رفتم ، از قبل در بلیطی که تهیه کرده بودم بازدید از این موزه هم قید شده و در ورودی باید پاپوش نایلونی به پا کنیم و سپس وارد موزه شویم، موزه عاج ایران اولین موزه تخصصی در غرب آسیاست که بیش از 300 اثر ساخته شده با عاج را که متعلق به کشورهایی نظیر ( هند، چین،ژاپن ، آفریقا و...) میباشد را به نمایش میگذارد
102 – ساختمان موزه عاج رامسر ( عکس از نویسنده )
103 - ساختمان موزه عاج رامسر ( عکس از نویسنده )
از راهرو وارد سالن اصلی میشوید که در آنجا در ویترینی شیشه ای عاج فیل و شطرنجی که با عاج درست شده را میبینید و راهنمایی هم در کنار این آثار ایستاده اند و در صورت لزوم توضیحاتی را ارائه میدهند، به سمت اتاق کناری اش رفتم که در آن مجسمه ای به شکل طاووس بود که با عاج ساخته شده بود و فوق العاده زیبا بود و در ویترین های دیگر هم مجسمه های حیوانات در سایزهای کوچک قرار داشت مثل ( شتر، گوزن ،فیل، شیر ، طوطی ، ماهی و پای فیل) اتاق دیگری هم در این طبقه بود که در آن مجسمه هایی نظیر( رژه فیل ها، فیل هایی که بر پشتشان اریکه یا تخت برای حمل قرار داشت( فیل جهاز دوش)، بسیار زیبا و با ظرافت تمام ساخته شده بودن ، یکی از دیگری زیباتر و هنرمندانه تر بودند، به سمت تالار اصلی این طبقه رفتم که بسیار تالار زیبایی بود دور تا دورش با پنجره های بلند و پرده هایی از جنس حریر پوشیده شده بوده ، رنگ دیواره هایش آبی و سقفش سفید رنگ بود که در نهایت ظرافت و بسیار هنرمندانه گچ کاری شده بود، چندی تا ویترین شیشه ای استوانه ای شکل در تالار بود که در هر کدام از آنها مجسمه هایی قرار داشت که مهمترین مجسمه این طبقه مجسمه صیادان ماهیگیر بود که فوق العاده هنرمندانه و ظریف ساخته شده بود.
104 – اشیا به نمایش گذاشته طبقه اول موزه عاج رامسر( عکس از نویسنده)
105 - اشیا به نمایش گذاشته طبقه اول موزه عاج رامسر( عکس از نویسنده)
106 - اشیا به نمایش گذاشته طبقه اول موزه عاج رامسر( عکس از نویسنده)
107 - اشیا به نمایش گذاشته طبقه اول موزه عاج رامسر( عکس از نویسنده)
از پلکان به سمت طبقه بالا راهی و وارد سالن شدم که در پشت شیشه ها چندین تا پای فیل خشک شده را به نمایش گذاشته بودند به همراه تابلوهای بسیار زیبایی با طرح گل، وارد اطاق روبه رویی شدم که در آن خنجرهای ساخته شده با عاج فیل و شطرنج و شمعدان و گلدان هایی در سایز کوچک را در ویترین های شیشه ای برای نمایش قرار داده بودند، رسیدم به اطاقی که در آن ارزشمند ترین کار این موزه قرار داشت ( گلدان مشبک ) این گلدان بینظیر در اوج ظرافت و بسیار بسیار ماهرانه ساخته شده است ( در ابتدا گلدان و مشبک هایش ساخته شده و سپس از لابلای این مشبک ها جزئیات داخل گلدان را ساخته اند) واقعا باورش کمی سخت بود برام، خیلی کار سختی به نظر میرسید.
در نهایت شگفتی و تحیر به سمت تالار اصلی این طبقه که در واقع اطاق پذیرایی از میهمانان مادر شاه بود رفتم ، اطاقی زیبا با سقفی فوق العاده با ظرافت بود به همراه پنجره های بلند با پرده هایی از جنس حریر که در آن ویترین های شیشه ای استوانه ای شکلی قرار داشت که مجسمه هایی نظیر ( تاج محل، بازی کنندگان گو، معابد چین، کشتی های ساخته شده با عاج ) را در آنها برای نمایش گذاشته بودند.
بعد از بازدید از این تالار به سمت آخرین اطاق این موزه رفتم که در آن عصا و خنجرهای ساخته شده از عاج فیل را میشد دید که همگی در اوج ظرافت ساخته شده بودند.
108 - اشیا به نمایش گذاشته طبقه دوم موزه عاج رامسر( عکس از نویسنده)
109 - اشیا به نمایش گذاشته طبقه دوم موزه عاج رامسر( عکس از نویسنده)
110 - اشیا به نمایش گذاشته طبقه دوم موزه عاج رامسر( عکس از نویسنده)
111 - اشیا به نمایش گذاشته طبقه دوم موزه عاج رامسر( عکس از نویسنده)
112 - اشیا به نمایش گذاشته طبقه دوم موزه عاج رامسر( عکس از نویسنده)
113 - اشیا به نمایش گذاشته طبقه دوم موزه عاج رامسر( عکس از نویسنده)
بعد از بازدید از این مجموعه ارزشمند و خارق العاده به سمت ماشین رفتم و با راننده راهی شهر ساری شدم و چون مدت زمان توقفمون طولانی شده بود ، دیگه بدون هیچ توقفی مسیر رو تا شهر ساری طی کردیم و از تمامی شهرهایی که در زمان اومدن اعلام کرده بودم گذشتیم و در نهایت ساعت 9 شب بود که رسیدیم به ساری ( مبلغ 270.000 تومان هزینه ماشین تا ساری ) .
سفر بسیار خوب و خاطره انگیزی بود بسیار بسیار سپاسگزارم از تیم حرفه ای و قدرتمند لست سکند که این دورهمی زیبا و اقامت رویایی مزرعه قوها را برای کاربران سایت در نظر گرفتن .
امیدوارم سفرنامه ی مفیدی باشه برای دوستانی که قصد رفتن به این مکان رو دارن و از زیاده گویی های بنده هم خسته نشده باشید و بینهایت سپاس از وقتی که برای مطالعه سفرنامم گذاشتید.
در اولین دورهمی لست سکندی ها چه گذشت؟