سفرنامه ی کوالالامپور زیبا

4.5
از 37 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
اینجا سبزترین سرزمین در دل آسیای شرقی است! +تصویر

49.jpg

سلام و عرض ادب خدمت خوانندگان محترم سایت لست سکند.بعد از یک هفته از اتمام سفر خاطره انگیزمون به کوالالامپوربا وجود اینکه سفرنامه کوالالامپور بسیار زیاد در این سایت نوشته شده تصمیم گرفتم که برای اولین بار سفرنامه ام را بنویسم.امیدوارم تجربیاتم مفید واقع بشه و هرگونه خطا در نگارش و غلط املایی رو به بزرگواری خودتون ببخشید.

در سالهای گذشته به همراه پدر و مادر و خواهر کوچکم به قبرس شمالی و ترکیه و امارات سفر کرده بودیم(امیدوارم که بزودی وقت پیدا کنم و سفرنامه قبرس رو هم بنویسم چون در سایت دیدم که سفرنامه در رابطه با قبرس شمالی محدود است) . قصد کردیم که به کشوری با فرهنگ متفاوت تر با ما از نظر آداب و رسوم و اقلیم سفر کنیم به همین خاطر تصمیم گرفتیم یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی را انتخاب کنیم .تعریف مناظر و سواحل زیبای پوکت تایلند رو خیلی شنیده بودیم اما بعد از تحقیق درباره ی شرایط آب و هوایی در فصل تابستان و با توجه به فصل بارانی در کشورهای استوایی فهمیدیم که بهترین زمان برای سفر به تایلند زمستان است و دنبال مقصدی گشتیم که تفریحات دریایی نداشته باشد تا باران خللی در سفرمون ایجاد نکنه.بعد از جستجو به کوالالامپور رسیدیم.شهری مدرن با طبیعتی زیبا ودارای فرهنگی تلفیقی از مسلمانان مالایی و هندوها و چینی ها.با مراجعه به سایت لست سکند و خواندن سفرنامه های دوستان علاقه ام به این شهر دو چندان شد .

از اونجاییکه من به انگلیسی مسلطم خانواده برنامه ریزی مسافرت ها و تحقیق در مورد هتل ها و قیمت ها و همه چیز رو به من میسپرند و بهم لقب تور لیدر دادند! اواسط خرداد شروع به گشتن در تورهای مالزی کردم.باتوجه به افزایش قیمت ارز و شروع فصل تابستان همه تورهای کشورهای مختلف بسیار افزایش قیمت سرسام آوری داشتند و تورهای مالزی به نسبت افزایش قیمت کمتری داشتند و قیمت ها معقول بودند.

برای انتخاب هتل از سایت tripadvisor.com  کمک گرفتم.با توجه به اینکه کوالالامپور شهر گشت و گذاری است و بیشتر وقت در خارج هتل سپری میشه به نظرم زیاد نباید برای هتل هزینه کرد و تمیزی هتل و موقیت مکانی هتل مهمترین گزینه است و برای همین سراغ هتل های 5 ستاره لوکس نرفتم.در سایت تریپ ادوایزر رنکینگ هتل ها برای انتخاب مهم است.در بین جستجوهام به هتلی به اسم wp برخوردم که با توجه به تعداد ستاره هاش و قیمت خوبش رنکینگ خوبی گرفته بود و کاربران سایت نظرات مثبتی داده بودند. بعد از انتخاب هتل نوبت خرید تور بود و با توجه به اینکه ما فقط هفته دوم تیر وقت داشتیم دنبال تور برای تاریخ 11ام یا 13ام گشتم و قیمت 2میلیون و 300 رو اکثر آژانس ها پیشنهاد دادند و چون تاریخ دقیق سفرمون آخر خرداد قطعی میشد تا هفته آخر صبر کردیم و قیمت تورها روز به روز بالا میرفت و روزی که برای 13 ام تورمون قطعی شد قیمت تور 2400 شده بود .به آژانسی  که آفر تور مالزی با پرواز امارات رو به قیمت 2700 برای هتل گرند سیزنز گذاشته بودکه با توجه به پرواز امارات قیمت خوبی بود، مراجعه کردیم. ما که به دفترآژانس رسیدیم حدود 11 صبح بود و قبل خرید قطعی گفتند که چون ارز بالا رفته از این دقیقه به بعد زیر 2 میلیون و 900 هزارتومان تور به فروش نمیرسه!!ما هم بسیار عصبانی از دبه کردن آژانس سر قیمت تور از دفتر بیرون اومدیم و به آژانس دیگری که تور رو با پرواز ماهان 2میلیون و 500 هزارتومان قیمت داده بود رفتیم.اینجا هم تا که متصدی خواست خرید ما رو نهایی کنه گفت ارز رفته بالا و از این دقیقه به بعد زیر 2 میلیون و 900 تور رو نمیفروشیم !! اما شما رو چون قیمت نهایی داده بودیم بهتون و تا اینجا اومدید 2 میلیون و 690 میتونیم تور رو بهتون بدیم و فقط 6 تا جای خالی برای این تاریخ مونده.ما هم که اصلا دوست نداشتیم مسافرتمون کنسل بشه قبول کردیم و تور 7 شب و 8 روز کوالالامپور رو برای تاریخ 13 تیر 97 به قیمت نفری 2 میلیون و 690 هزارتومان برای هتل wp خریداری کردیم.مسئول آژانس دفترچه ی راهنمایی رو به ما دادند که اطلاعات جالبی از جمله معرفی ایالت های مختلف مالزی و مکان های دیدنی و نقشه های شهری و تلفن های ضروری رو در بر داشت .

تصویر1:تلفن های ضروری مالزی

1.JPG

بعد از خرید تور  جدی تر شدم و از اول سفرنامه های مختلف رو خوندم و اطلاعات مختلف از جمله نحوه رفتن به جاهای مختلف با وسایل حمل و نقل عمومی ولیست جاهای دیدنی و قیمت ها و کلی چیز دیگه رو یادداشت کردم و یه خلاصه مفید در اوردم که البته با نصب برنامه گرب و قیمت های مناسبی که ارائه میداد برای ما که 4 نفر بودیم خیلی راحتتر و مناسبتر بود و هیچ کدوم از این اطلاعات به کار نیومدند.با توجه به سهمیه بندی ارز و شنیدن اینکه در فرودگاه صف طولانی برای دریافت ارز هست خیلی نگران این بودیم که نتونیم ارز رو بگیریم و به همین دلیل مقداری دلار از سایر اعضای خانواده قرض کردیم که برای احتیاط همراهمون باشه که البته نیازی نشد .حواله ارز رو برای هر نفر 1000 یورو به قیمت هر یورو 5100 تومان از بانک سامان دریافت کردیم .

 

روز اول-پرواز پر استرس و خیابان آلور و بوکیت بینتانگ

روز 13 تیر فرارسید .پروازمون ساعت 10:30 شب بود و ما از ترس صف ارز از ساعت 7 توی فرودگاه بودیم و به محض باز شدن گیت در ساعت7:30 جزو اولین نفراتی بودیم که کارت پرواز گرفتیم و پس از چک پاسپورت و سایر مراحل به مرحله ی دریافت ارز رسیدیم وبه محض ورود به راهرو با صف بسیار طولانی ای روبرو شدیم که مربوط به بانک ملی بود و بعد که رفتیم جلوتر دیدیم که سایر بانک ها خیلی صف خلوتی دارند ودر صف بانک سامان هیچ کسی نبود و فقط ما بودیم!!! ما که بسیار متعجب و خوشحال شده بودیم در عرض 5 دقیقه ارز رو دریافت کردیم و اصلا با هیچ منطقی نفهمیدیم که چرا همه از بانک ملی حواله میگیرند!

در سفرنامه ها خونده بودم که پرواز ماهان تاخیر نداره اما پرواز ما با یک ساعت تاخیر در ساعت 11:30 دقیقه پرواز کرد.خلبان مسیر پرواز رو شرح دادو طول پرواز رو 7 ساعت و 45 دقیقه اعلام کرد و از مسافران خواست تا طول پرواز کمربندهای خود رو بسته نگه دارند.با گذشت نیم ساعت از پرواز تکون های شدید هواپیما شروع شد و ما علت درخواست خلبان رو خوب درک کردیم.به خاطر وضع بد جوی و رعد و برق شدید بیرون مهماندار ازهمه خواست تا کاور پنجره ها رو ببندند و محکم سر جای خود بشینند.در طول مدت 7 ساعت و 45 دقیقه 7 ساعت هواپیما بالا و پایین میشد و خواب به چشم کسی نیومد.در طول پرواز با شام و صبحانه پذیرایی شدیم و بعد از پروازی پر از استرس و تکون در ساعت 10:45 دقیقه به وقت کوالالامپور به مقصد رسیدیم.

تصویر2:نمای زیبای اطراف فرودگاه از درون هواپیما

2.JPG

چون قبلا خونده بودم که فرودگاه کوالا خیلی بزرگه و باید با قطار به بخش تحویل چمدان ها رفت از خانواده خواستم که دستشویی رفتن و سایر کارها رو به بعدا موکول کنند تا جمعیت رو دنبال کنیم و گم نشیم.بعد از تحویل گرفتن چمدان ها تور لیدرمون که از آژانس پالم بیچ بود رو پیدا کردیم و سوار اتوبوس شدیم و به سمت هتل حرکت کردیم.ازفرودگاه تا شهر حدود 1 ساعت راه است و درراه تور لیدر سیم کارت ها رو به ازای هر اتاق یک سیمکارت به مسافران تحویل داد وتوضیحاتی رو درباره شهر و جاهای دیدنی اون داد و برگه تورهای آپشنال رو بین همه پخش کرد و توضیحاتی درباره هر بخش داد و گفت که صبح روز بعد برنامه گشت رایگان شهری تور به همراه نهار هست و تا ظهر فردا میتونید برای  تورها ثبت نام کنید.

                                                                        تصویر3:برنامه تور

3.JPG

در مسیر اتوبوس تور روبه روی صرافی ایستاد تا پولها رو تبدیل به رینگیت کنیم که نرخ تبدیل پایین تری نسبت به صرافی های دیگه داشت و من چون این موضوع رو میدونستم به پدر گفتم که مقدار کمی رو به حد نیاز برای پرداخت مالیات هتل و شارژ سیمکارت ها تبدیل کنه و بقیه رو بعدا جای دیگری تبدیل میکنیم.

مشکلی که در اکثر صرافی ها از جمله این صرافی داشتیم این بود که بانک فرودگاه فقط اسکناس های 500 یورویی به مسافران میدهد که مبلغ زیادی است و اکثر صرافی ها یورو کوچک نداشتند که بدهند و میگفتند یا اسکناس کوچکتر بدهید یا همه 500 تا رو چنج کنید که ما چون مبلغ کمی رو میخواستیم چنج کنیم مجبور شدیم بخشی از دلارهای همراهمان رو چنج کنیم و یوروها رو برای چنج در صرافی های دیگر نگه داریم.یکی از سیمکارت ها رو به مبلغ 20 رینگیت شارژ کردیم که شارژ 20 رینگیتی شامل 2 گیگابایت اینترنت میشد و شارژ 10 رینگیتی 1 گیگابایت که عملا هم 1 گیگابایت بیشتر استفاده مان نشد و هزینه الکی کردیم!بعد از شارژ سیمکارت و چنج پول سوار اتوبوس شدیم بعد از چند دقیقه به هتل رسیدیم.کمی جلوتر از هتل پیاده شدیم و تور لیدر بدون اینکه همراهمون بیاد هتل را نشانمان داد و رفت! که البته من چون انگلیسی قوی دارم اصراری برحضور لیدر نداشتم و خودم میتونستم از پس کارهای چک این بر بیام اما گویا عده ای از همسفرانمون بعلت عدم وجود تورلیدر در هنگام چک این به مشکل خورده بودند و بسیار شاکی بودند.در هتل های کوالالامپور به ازای هر شب مبلغی رو با توجه به تعداد ستاره های هتل به عنوان مالیات دریافت میکنند که برای هتل های 3و4 ستاره شبی 10 رینگیت هست و مبلغی رو نیز به عنوان دیپوزیت میگیرند که روز آخر برگردونده میشه.بعد از تحویل ووچر هتل و انجام کارهای چک این رسپشن به ما گفت که اتاقهایتان حدود ساعت سه آماده میشود و میتوانید تا اونموقع از استخر هتل استفاده کنید.با توجه به اینکه بشدت گرسنه بودیم چمدون ها رو در هتل گذاشتیم وبرای خوردن نهار به رستوران کی اف سی در مرکز خرید Quill که نزدیک هتلمون بود رفتیم.برای پیدا کردن همه جا از رستوران گرفته تا صرافی و جاهای دیدنی از گوگل مپ کمک میگرفتم و بسیار کاربردی بود.بعد از خوردن نهار به هتل برگشتیم و اتاق ها رو تحویل گرفتیم.به ما دو اتاق connect در طبقه نهم داده شد .با توجه به اینکه همه نتونسته بودیم در طول پرواز بخوابیم بسیار خسته بودیم اما در عین حال وقت کم بود و دیدنی های کوالا بسیار! به همین دلیل به عنوان تور لیدر فقط 2 ساعت وقت خواب دادم و راس ساعت 6 زنگ بیدار باش رو زدم و با کلی غرساعت 7 همه رو دم در به صف کردم!

تصمیم گرفتیم به مرکز خرید برجایا تایمز اسکوِئر بریم تا هم تور کولمارتروپیکال رو از اونجا بخریم و هم به خیابان بوکیت بینتانگ بریم پولمون رو چنج کنیم چون در سفرنامه ها خوندم که بهترین نرخ صرافی ها در این خیابان است که البته بعدا متوجه شدم اصلا اینجوری نیست و صرافی نزدیک هتلمون بالاترین نرخ تبدیل رو داره.نرخ تبدیل صرافی ای که تور ما رو به اونجا برد 4.62 رینگیت به ازای هر یورو بود و نرخ صرافی های خیابان بوکیت بینتانک 4.67 بود درحالیکه صرافی نزدیک هتل با نرخ 4.71 به ازای هر یورو تبدیل رو انجام میداد که بالاترین نرخ بود.با گرفتن تاکسی از طریق نرم افزار گرب به مبلغ 12 رینگیت به مرکز خرید تایمز اسکوئر رفتیم اما با در بسته ی آژانس فروش تور کولمارتروپیکال که در طبقه 8 ام این مرکز خرید است روبه رو شدیم . ساعت کار این آژانس تا ساعت 6 عصره.چرخی توی مرکز خرید زدیم و قیمت اجناس به نظرمون گرون اومد که البته با توجه به افت شدید ارزش ریال این موضوع اصلا دور از انتظار نبود.

 تصویر 4:مرکز خرید تایمز اسکوئر

4.JPG

4

بعد از چرخیدن در مرکز خرید مقداری از پولمون رو در خیابان بوکیت بینتانگ چنج کردیم و به خیابان Alor رفتیم.خیابانی شلوغ و سرزنده با جمعیتی بسیار زیاد که قدم میزدند و یا روی صندلی هایی کنار یا وسط خیابان نشسته بودند و مشغول خوردن غذاهای مختف بودند.دور تا دور این خیابون پر از دکه های فروش غذا و میوه است و در کوالالامپور که 10 شب به بعد تعطیل و خلوت میشد این خیابون تا صبح بیدار و سرزنده بود.

با دیدن میوه های برش زده استوایی در دکه ها دهنمون آب افتاد و تصمیم به تست کردن اونها گرفتیم جت فروت ورامبوتان و دراگون فروت برش زده رو هرکدوم به مبلغ 5رینگیت خریداری کردیم.درباره مزه ی دراگون فروت میتونم اونو به لبوی پخته تشبیه کنم که علیرغم ظاهر هوس انگیزش مزه ی جالبی نداشت.جت فروت هم به نظرم مزه ای شبیه به طالبی رسیده داشت و از همه خوشمزه تر رامبوتان بود که بسیار آبدار و شیرین بود.

تصویر5: دراگون فروت

5.JPG

تصویر 6:جت فروت

6.JPG

تصویر7:رامبوتان

7.JPG

بعد از چرخیدن در خیابان آلور به مک دونالد واقع در خیابان بوکیت بینتانگ رفتیم و پس از صرف شام حدود ساعت 11 شب با گرب به مبلغ 6 رینگیت به هتل برگشتیم.قیمت گرب در ساعات مختلف با توجه به ترافیک متفاوت بود و در ساعات خلوت مبالغ پیشنهادی بسیار ناچیز و مقرون به صرفه میشد.

تصویر8:اولین مک دونالد

8.JPG

 

روز دوم-تور گشت شهری و دیدار از پوتراجایا یا پایتخت سیاسی مالزی

پس از صرف صبحانه ون تور به سراغمون اومد و ما رو به اتوبوسی که سایر همسفرانمون توی اون بودند رسوند.تور لیدر آقایی مالایی رو به عنوان لیدر تور شهری بهمون معرفی کرد که چندسال در ایران زندگی میکردندو رشته ادبیات فارسی خونده بودند و با لهجه مالایی فارسی صحبت میکردند که خیلی شیرین و دوست داشتنی بودند.ابتدا درباره تاریخچه کوالالامپور و اینکه مستعمره ی چه کشورهایی بودند و چگونه این شهر تاسیس شده و اسم این شهر از کجا اومده برامون توضیحاتی رو دادند و سپس به میدان مرداکا یا استقلال رسیدیم. تور لیدر مالاییمون توضیح داد که در این میدان بلندترین پرچم مالزی نصب شده و ساختمان سلطان عبدالصمد و خیلی جاهای تاریخی دیگه در این منطقه است. به ما 45 دقیقه فرصت داده شد تا این منطقه رو ببینیم و دوباره به اتوبوس برگردیم.

تصویر9:پرچم مالزی

9.JPG

تصویر10:میدان مرداکا

10.JPG

نماد معروف I Love KL در کنار گالری شهر و در نزدیک این میدان بود و برای عکس گرفتن با اون افراد صف بسته بودند.ما هم بعد از یک ربع معطلی در صف با این نماد عکس گرفتیم و بعد از گردش در اطراف میدان با اتوبوس برگشتیم.

مقصد بعدی مان معبد تین هو بود که تعریفش رو خیلی شنیده بودیم و از قدیم گفتن شنیدن کی بود مانند دیدن! این معبد فوق العاده از چیزهایی که شنیده بودیم زیباتر بود و دوست نداشتیم به اتوبوس تور برگردیم و دلمون میخواست تا شب همونجا بمونیم . یک ساعت واقعا تایم خیلی کمی بود برای دیدن اونجا!تور لیدر قبل از رسیدن به معبد تاکید کرد که برای ورود به معبد باید پا برهنه و بدون کفش باشید و همینطور روی بالشتک هایی که برای دعا خواندن از اون استفاده میکنند نرید که خیلی ناراحت میشند.و متاسفانه بعد از ورود به معبد خیلی از هموطنان عزیز روی بالشتک ها رفتند اصلا انگار نه انگار که چنین موضوعی رو میدونند!!!

تصویر11:معبد چینی تین هو

11.JPG

11

تصویر12:نمای کلی معبد تین هو

12.JPG

بعد از بازدید نه چندان کامل از معبد تین هوبه سمت فروشگاه قهوه وشکلات رفتیم که لیدر بهمون گفت اونجا انواع شکلات ها از جمله شکلات با طعم دوریان فروخته میشه که میتونید ابتدا تست کنید و بعد بخرید. وقتی به فروشگاه رسیدیم ازدحام جمعیت به قدری بود که نمیشد حتی درست راه رفت و همه ایرانی بودند.ما که قصد خرید شکلات دوریان رو داشتیم توی اون ازدحام نتونستیم خریدی بکنیم بخصوص که همه ی جعبه هایی که توشون شکلات برای تست بود خالی شده بود و متاسفانه با چشم خودم دیدم که عده ای از هموطنان مشت مشت به خوردن شکلات ها مشغول بودند و طبیعی بود که جعبه ها خالی بشند!ما هم ترجیح دادیم هرچه زودتر برگردیم توی اتوبوس و بیخیال خرید بشیم.بعد از فروشگاه شکلات برای خوردن نهار به رستوران شیراز رفتیم که به نظر من رستوران خوب و تمیزی بود و کیفیت غذاش هم بد نبود و جوجه کباب ترد و خوشمزه ای داشت.اگرچه عده ای با ما موافق نبودند اما از اونجاییکه ما در زمینه ی غذا سختگیر نیستیم از غذا راضی بودیم.

بعد از خوردن غذا تصمیم گرفتیم که همراه با تور به پوتراجایا بریم.در تحقیقاتم شنیده بودم که تورهای ایرانی خیلی قیمت های بالایی دارند و بهتره که بدون تور همه جا رو گشت . اما قیمت پیشنهادی تور پوتراجایا به نظر معقول بود و کمی بالاتر بود و رفتن به اونجا نیازمند تعویض خط قطار و اتوبوس و غیره بود و سخت بود علاوه بر اینکه توضیحات تور لیدر درباره ی جاهای مختلف این شهر مهم بود.علاوه بر همه اینها مادر جان به من اعتماد نداشت و گفت تور بی دردسره و میشه جاهای بیشتری رو دید و توی وقت صرفه جویی میشه به همین دلیل علیرغم توصیه دوستان تور پوتراجایا رو به مبلغ 4 نفر 300 رینگیت با آژانس رفتیم که البته بسیار پشیمون شدیم.

برای رفتن به پوتراجایا به اتوبوس دیگری رفتیم و دو تور لیدر جدید در اون اتوبوس بودند که از نظر من به مراتب از تور لیدر ما بهتر و خوش اخلاق تر بودند.همه جای مالزی بسیار سرسبز و زیباست و ما که محومناظر اطراف شدیم متوجه مسافت بین کوالا و پوتراجایا نشدیم و زمان سریع گذشت و به پوتراجایا رسیدیم.تور لیدر توضیح داد که در این شهر چند پل به تقلید از پل های کشورهای مختلف ساخته شده از جمله پل خواجو اصفهان که 30 درصد کپی برداری شده و پل اصلی پوتراجایا محسوب میشه.سپس به روبروی مسجد صورتی رسیدیم و ساعت 4 شده بود.تور لیدر یک ساعت به ما وقت داد تا اینجا رو ببینیم.اما چشمتون روز بد نبینه تا خواستیم وارد مسجد بشیم گفتند که وقت نماز عصره و اجازه ی ورود به توریست ها داده نمیشه که البته دم در ورودی بزرگ ساعات تعطیلی مسجد رو زده بود و بین 4 تا 5 عصر ساعت نماز عصر بود و این به وضوح بزرگ دم در ورودی زده شده بود اما من نمیفهمم که تور لیدر ما چجور تابلوی به این بزرگی رو تا به حال ندیده بود و در برنامه خودش لحاظ نکرده بود!! ما هرچی اصرار کردیم گفتند نمیشه و فقط خانوم های محجبه برای خواندن نماز اجازه ورود دارند .این رو هم بگم که به سایرین در خارج ساعات نماز شنل بلندی میدادند تا حجاب کامل حفظ بشه و در اونصورت اجازه ورود میدادند اما در ساعات نماز فقط نمازگزاران اجازه ورود داشتند. مادنبال لیدر گشتیم تا بلکه ما رو تا ساعت 5 به جای دیگری از شهر ببره و 5 ما رو به اینجا برگردونه تا مسجد رو ببینیم اما اثری از لیدر نبود !!! ما هم کنار مسجد صورتی بغل رودخانه رفتیم ومشغول عکاسی شدیم.در بازارچه زیر پل بستنی های سبز رنگی میفروشند که خیلی خوشمزه اند و بسیار توصیه میکنم. بعد از نیم ساعت عکاسی جلوی مسجد برگشتیم و توی آفتاب سوزان منتظر اتوبوس تور شدیم.لیدر ما رو سوار کرد و گفت دیگه واسه مسجد وقتی نداریم و باید به دیدن بقیه جاها بریم که من بسیار دلخور شدم از بی برنامگی تور و بهم ثابت شد که باید به توصیه ها گوش میکردم و از تور چیزی رو خریداری نمیکردم!

تصویر13:مسجد صورتی

13.JPG

تصویر14:یکی از پل های پوتراجایا

14.JPG

بعد از سوار شدن به اتوبوس به دیدن ساختمان دادگستری و ساختمان اجلاس سران یا PICC  رفتیم که در جلوی ساختمان اجلاس منظره ی زیبایی برای عکاسی از کل شهر وجود داشت.

تصویر15:ساختمان دادگستری

15.JPG

تصویر16: ساختمان اجلاس

16.JPG

تصویر17:نمای پوتراجایا از بالا

17.JPG

بعد از بازدید کوتاه از این دو محل به سمت پل الکساندر یا پل ارزوها رفتیم. این پل به تقلید از پل الکساندر فرانسه ساخته شده.بعد از کلی عکس گرفتن از این پل زیبا و گشتن در کنار دریاچه زیر اون به سمت کوالالامپور برگشتیم و تور لیدر همه رو جلوی مرکز خرید sungai wang پیاده کرد و گفت که این مرکز خرید قیمت های مناسبی داره و مورد توجه ایرانی ها است و از همه خواست که بعد از بازدید از مرکز خرید خودشون به هتلهاشون برگردند!

                                                                              تصویر18:پل آرزوها

18.jpg

تصویر19نمای پل آرزوها از پایین

19.JPG

بعد از پیاده شدن از اتوبوس ما به طرف مرکز فروش تور کولمار تروپیکال در پاساژ تایم اسکوئر رفتیم که دوباره ساعت از 6 گذشته بود و به در بسته خوردیم.روبروی این آژانس یک آژانس عربی هست که تورهای مختلف از جمله بلیت sunway lagoon رو میفروشه و در سفرنامه ها دوستان برای خرید بلیت سانوی لاگون اینجا رو پیشنهاد کرده بودند و مبلغ 150 رینگیت رو برای قیمت بلیت ذکر کرده بودند.از قضا دفتر این آژانس باز بود و ما که قصد خرید تور از تورلیدر ایرانیمون به مبلغ نفری 165 رینگیت با ترانسفر که مبلغ مناسبی به نظر میومد رو داشتیم تصمیم گرفتیم محض احتیاط قیمت های این آژانس عربی رو هم بپرسیم که در کمال ناباوری مبلغ 120 رینگیت رو برای بلیت سانوی لاگون بهمون پیشنهاد دادکه فقط بلیت بود و ترانسفر نداشت.طبق حساب کتاب من با احتساب هزینه گرب با توجه به این که ما 4 نفر بودیم قیمت خیلی مناسبتری نسبت به تور آژانس در میومد علاوه بر اینکه زمان رفتن و برگشتنمون دست خودمون بود و پایبند تور نمیشدیم بخصوص که من شنیده بودم ساعت 10 که مجموعه باز میشه رقص خوش آمدگویی در درب ورودی برگزار میشه که تور ایرانی ها معمولا دیر میرسند و این برنامه رو از دست میدند.با توجه به اینکه پول کافی همراه نداشتیم کارت آژانس رو گرفتیم و مسئول آژانس گفت هروقت خواستید رانندم رو میفرستم دم درب هتل تا پول رو ازتون بگیره و لازم نباشه دوباره بیاید تا اینجا.

تصویر20:شماره اژانس عربی

20.JPG

سپس بعد از خرید هاندرد پلاس از فروشگاه سون الون مرکز خرید تایمز اسکوئر با گرب به مبلغ 7 رینگیت به هتل برگشتیم.

 

روز سوم-بازدید از مجموعه lake gardens  و مرکز خرید sungai wang  و low yat plaza

امروز تصمیم گرفتیم تا به مجموعه lake gardens  که شامل باغ گیاهشناسی پردانا و باغ پروانه ها و باغ ارکیده و پارک آهوها و باغ پرندگان میشه بریم.بعد صرف صبحانه با گرب به مبلغ 12 رینگیت به این مجموعه رفتیم.راننده ما رو جلوی زمین بازی کودکان پیاده کرد و با استفاده از گوگل مپ به طرف باغ گیاهشناسی راه افتادیم.این مجموعه بصورت پارک بسیار بزرگیه که بازدید از باغ گیاهشناسی رایگانه و بقیه قسمت ها ورودیه دارند که البته در باغ ارکیده کسی از ما ورودیه نگرفت و ورود رایگان بود.تمام محوطه پارک پر بود از گل و گیاهان استوایی و مادرم که رشته اش زیست شناسی هستش همش در حال ذوق کردن از دیدن گیاهان استوایی از نزدیک بود و ما هم در حال ذوق کردن از خوشحالی عجیب مادرم! بعد از کلی پیاده روی و سردرگمی و در عین حال لذت از مناظر زیبا به تابلوی oasis garden رسیدیم و کنجکاو شدیم که اینجا رو ببینیم.کنار تابلو تعدادی پله به سمت بالا میرفت.بعد از بالا رفتن از پله ها با منظره ای بسیار رویایی شبیه قصه ها مواجه شدیم.محوطه ی آبشار مانند که با گیاهان استوایی پوشیده شده بود و فوق العاده زیبا بود.

تصویر 21:باغ گیاهشناسی

21.JPG

تصویر 22:oasis garden

22.JPG

بعد از دیدن این باغ زیبا با پرس و جو به باغ ارکیده رسیدیم .جلوی در ورودی مبلغ 1 رینگیت رو به عنوان ورودیه زده بود اما هیچ کس در باغ برای دریافت ورودیه نبود و بازدید رایگان بود.

تصویر23باغ ارکیده

23.JPG

تصویر24:باغ ارکیده

24.JPG

بعد از گشت و گزار در باغ ارکیده از در باغ خارج شدیم و درست روبروی در ورودی باغ پرندگان در اومدیم.چون بسیار هوا گرم بود و ما هم خسته و گرسنه بودیم از دیدن باغ پرندگان انصراف دادیم و با گرب به پاساژ تایمز اسکوئر رفتیم تا قبل از ساعت 6 اونجا باشیم و بلیت کولمار تروپیکال رو بخریم و هم در خیابان بوکیت بینتانگ نهار بخوریم.اما دوباره به در بسته خوردیم چون شنبه بود و روز تعطیل و آژانس مذکور دوباره تعطیل بود!! به آژانس عربی روبرو که باز بود رفتیم و بلیت سانوی لاگون روکه تاریخ نداشت خریدیم و با توجه با اینکه هتلمون تا مرکز خرید تایمز اسکوئر فاصله داشت نمیتونستیم دوباره برای خرید تور کولمار تروپیکال بیایم قیمت این تور رو از این آژانس پرسیدیم که برای تور ترکیبی گنتینگ و کولمار تروپیکال مبلغ 200 رینگیت برای هر نفر بود و ما هم تصمیم گیری رو به بعد موکول کردیم . بعد از خوردن نهار در کی اف سی به مرکز خرید sungai wang که تور لیدر پیشنهاد داده بود رفتیم.در این مرکز خرید بر خلاف گفته لیدر اجناس گران بودند و زیاد کیفیت خوبی نداشتند فقط خوبی این مرکز خرید این بود که چون هموطنان ایرانی زیاد اونجا رفتند فارسی میفهمیدند و میشد سر قیمت ها چونه زد. بعد از خرید خیلی مختصر به مرکز خرید لوازم الکترونیکی low yat plaza رفتیم.در طبقه همکف این مرکز خرید فروشگاه برند ژاپنی Mini so بود که شبیه فروشگاه های خانه و کاشانه خودمون بود و میشدچیزهای کوچک مثل عطر یا لاک های کوچک با قیمت مناسب بخصوص برای سوغات خرید.بعد از خرید از این فروشگاه و گشتن در پاساژ تصمیم گرفتیم تا زودتر به هتل برگردیم و از استخر هتل که تعریف اون رو در سایت تریپ ادوایزر کرده بودند استفاده کنیم.

تصویر25:منظره زیبای شهر از استخر هتل

25.JPG

 

روز چهارم-بازدید از معبد سری ماهاماریامان و محله چینی ها و سنترال مارکت

بعد از صرف صبحانه تکراری و نه چندان جالب هتل، با گرب به مبلغ 6 رینگیت به معبد سری ماهاماریامان رفتیم.درراه راننده گرب که خیلی خوش برخورد بود سر صحبت رو باهامون باز کرد و من ازش درباره مرکز خرید خوب و باصرفه پرسیدم که مرکز خریدsogo رو که اتفاقا خیلی به هتلمون نزدیک بود رو بهمون معرفی کرد.بعد از پیاده شدن جلوی معبد درست در دست دیگر خیابان معبد چینی وجود داشت و ما ابتدا به داخل معبد چینی رفتیم که سکوت و آرامش خیلی جالبی داشت.

تصویر26:درون معبد چینی

26.JPG

بعد از دیدن معبد چینی ها به معبد هندی ها رفتیم.یکی از جذابیت های کوالالامپور دیدن فرهنگ های متفاوت در کنار هم است این که با چند قدم راه رفتن میتوان از چین وارد هند شد و تفاوت فرهنگ ها رو کاملا درک کرد.

تصویر27:سردر معبد سری ماهاماریامان

27.JPG

از همان درب ورود تفاوت تمیز بودن چینی ها و کثیف بودن هندی ها رو کاملا میشد حس کرد. دربیرون معبد کفش ها رو در آوردیم و با پای پیاده از توی پیاده روی کثیف به داخل معبد رفتیم که البته درون معبد هم چندان تمیزتر از بیرون نبود و اصلا دوست نداشتیم کف پامون رو نگاه کنیم!!در موقع تحویل کفش 1 سنت به ازای هر کفش میگرفتند و به خانوم هایی که پاهاشون پیدا بود یه شال بزرگ هندی خوشگل میدادند تا دور پاهاشون بپیچند و کلا در همه معابد هندو پا مهمترین عنصر بود!!بعد از ورود به معبد با مجسمه های انسان های عجیب الخلقه که مثلا چند دست یا چند سر داشتند مواجه شدیم که هرکدوم خدای یک چیز بودند.

تصویر28:داخل معبد هندی ها

28.JPG

تصویر29:یکی از خدایان هندو

29.JPG

شنیده بودیم که در این معبد عروسی برگزار میشه اما روزی که ما رفتیم خبری نبود و معبد خیلی خلوت بود.بعد از بازدید از معبد هندی ها با چند قدم پیاده روی به محله چینی ها رسیدیم.

تصویر30:ورودی محله چینی ها

30.JPG

محله چینی ها در واقع خیابان باریکی بود که در دو طرف مغازه های مختلف از فروشگاه کیف و کفش گرفته تا میوه فروشی و رستوران وجود داشت.اجناس چنان با کیفیت نبودند اما خوبی این بود که میشد چانه زد و بعضا اجناس رو با یک سوم قیمت خرید.این خیابون برای خرید میوه و همچنین نمادهای مالزی به عنوان سوغات خوبه اما به شرط چانه زنی.یک فروشگاه زنجیره ای شبیه mini so در این خیابون هست که قیمت های خوبی هست و میشه خرید خوبی ازش کرد.بعد از چرخیدن در محله چینی ها و امتحان کردن چند میوه جدید از جمله پاپایا و rose apple وانبه ی بسیار خوشمزه ،با استفاده از گوگل مپ با حدود 7-8 دقیقه پیاده روی به سنترال مارکت رفتیم.در راه از یک آژانس مسافرتی قیمت تور کولمار تروپیکال و گنتینگ رو پرسیدیم که مبلغ نفری 150 رینگیت رو پیشنهاد کرد که از مبلغ اژانس عربی کمتر بود.

تصویر31:سنترال مارکت

31.JPG

شنیده بودیم که سنترال مارکت برای خرید مروارید و شکلات مناسب است.من یک جفت گوشواره مروارید به قیمت 120 رینگیت خریدم و برای خرید شکلات سردرگم بودیم و مارک ها خیلی متنوع و زیاد بودند و قیمت ها خیلی متفاوت و ما که سردرگم بودیم از خرید شکلات صرف نظر کردیم و 100 گرم برای تست شکلات خریدیم که خیلی هم خوشمزه بود.خوبی اینجا این بود که شکلات ها در بعضی مغازه ها بصورت کیلویی فروخته میشد وبرای تست کردن و خرید مقدار کم خیلی خوب بود.در راه خروج از سنترال مارکت آب نارگیل خنک به مبلغ 10 رینگیت خریدیم که خیلی خوشمزه بود.

برنامه امروزمون این بود که تا قبل از ساعت6 به آکواریوم و دیدن فواره موزیکال پارک کی ال بریم اما پدر جان خسته بود و گفت یک قدم دیگه هم نمیتونم راه برم!!! و اینجوری شد که کمی دلخور و عصبانی به هتل برگشتیم.آکواریوم کی ال ساعت 8 بسته میشه و حدود 2 ساعت زمان برای بازدید لازمه .

روز پنجم-سانوی لاگون و بازدید از مرکز خرید سوگو

بالاخره روز اصلی و هیجان انگیز سفرمون فرارسید .صبح زودتر از همیشه بیدار شدیم چون هم مسیر رفتن به سانوی لاگون طولانی بود و هم میخواستیم اول وقت اونجا باشیم تا مراسم خوش امد گویی رو از دست ندیم.در سفرنامه ها خونده بودم که ورود اب و مواد خوراکی به داخل مجموعه ممنوعه به همین دلیل پدر به اصرار یک بطری کوچک آب برای طول مسیر برداشت که در ورودی پارک ایرادی با اب نگرفتند و ما بسیار پشیمون شدیم که آب با خودمون نبردیم.با گرفتن گرب به مبلغ 21 رینگیت به سانوی لاگون رفتیم که راننده 5 رینگیت اضافه بابت عوارض پرداختی در مسیر ازمون گرفت.از اونجایی که خود راننده هم درست مسیر رو بلد نبود ما رو جلوی هتل سانوی پیرامید پیاده کرد و با پرس و جو ما رو به سمتی که میگفتند درب وروده راهنمایی کردند که بعد از رفتن فهمیدیم مجموعه چند در داره و مراسم خوش امدگویی فقط جلوی درب اصلیه و راننده ما رو نزدیک در استخر موج سواری پیاده کرده بود و من بسیار از این موضوع ناراحت شدم که مراسم رو از دست دادم.

تصویر32:ورودی هتل سانوی پیرامید

32.JPG

تصویر33:ورودی درب استخر موج سواری

33.JPG

بعد از چک بلیت دستنبدی به دست هرکدوممون بستند و نقشه پارک رو دادند و کوله ها رو چک کردند که به آب ایرادی نمیگرفتند.قبلا خوانده بودم که برای خرید داخل پارک باید حتما در درب ورودی دستبند رو شارژ کرد که با پرس و جو به من گفتند که در فروشگاه دم در این کار رو باید انجام بدم واضافه پول رو موقع برگشت از همین فروشگاه بگیرم و من 200 رینگیت دستبند رو شارژ کردم که البته فهمیدم که من جزو معدود افرادی بودم که این کار رو کردم و همه جا داخل پارک پول نقد هم قبول میکردند!از آنجایی که ما جزو اولین نفراتی بودیم که به پارک وارد شدیم هیچ کس در بخش سرسره ها نبود حتی مسئولین سرسره ها!!ما هم تصمیم گرفتیم طبق توصیه دوستان اول جاهای دیگه رو ببینیم بعد به سراغ بازی های ابی بریم.

تصویر34:استخر موج

34.JPG

تصویر35:سرسره vuvuzela  

35.JPG

در نزدیک استخر کمد گرفتیم که هزینه جدای از بلیت بود و بعد از گذاشتن وسایلمون داخل کمد به سمت شهربازی و تونل وحشت حرکت کردیم.وارد تونل وحشت شدیم و بعد از چند دقیقه پدر صلاح دید که اینجا اصلا برای روحیه خواهرم که زمینه اضطراب داره مناسب نیست و ما وسط برنامه از تونل وحشت خارج شدیم که البته چند نفر دیگه که همه بچه دار بودند هم با ما خارج شدند.بعد از چرخیدن در باغ وحش و شهربازی به پل معلق رسیدیم که منظره کل پارک رو میشد از روی اون دید و ایستگاه زیپ لاین روی پل قرار داشت.

تصویر36:پل معلق

36.JPG

تصویر37:استخر موج سواری از بالای پل

37.JPG

از شانس بد ما به محض رسیدن ما به زیپ لاین تایم نماز رسیده بود و زیپ لاین بسته شد .به سمت بازی های آبی رفتیم و زیپ لاین رو به عصر موکول کردیم.بعد از تعویض لباس به سمت سرسره ها که صف خیلی طولانی داشت رفتیم.پوشش در مجموعه آزاده و همه نوع لباسی میشد دید و برای بازی های آبی فقط به افراد روبنده پوش اجازه ورود داده نمیشد و بقیه با هر پوششی اجازه ورود داشتند.در فروشگاه دم استخر موج سواری انواع مایوهای اسلامی با قیمت های مناسب فروخته میشد.در پارک آبی دوستانمون رو که در تور پوتراجایا باهاشون آشنا شده بودیم رو دیدیم و اونها که با تور اژانس اومده بودند گفتند که تور ساعت 11و نیم اونها رو رسونده و یک ساعت و نیم از وقتشون رو از دست داده بودند .

بعد از ایستادن در صف طولانی دو سرسره شکل مار که هیجان چندانی نداشتند به سینمای 5 بعدی رفتیم که به نوبه خودش جالب بود و این نکته رو باید بگم که هیجان صندلی های ردیف اول سینما خیلی بیشتر از ردیف آخر بود و ما به اشتباه در انتهای سالن نشستیم که پشیمون شدیم.بعد از خوردن غذا در برگرکینگ به سمت سرسره وو ووزلا که پله های خیلی زیاد و صف طولانی ای داشت رفتیم که از بخت بد ما بارون شدید شروع به باریدن کرد و به علت خطر برق گرفتگی سرسره ها موقتا بسته شدند و همه زیر سقف پناه گرفتند .بعد از باز شدن دوباره سرسره ها دوان دوان به سمت وو ووزلا رفتیم که سرسره بسیار هیجان انگیزی بود و ارزش اونهمه پله رو داشت.بعد از سرسره بازی به سمت استخر موج رفتیم و برنامه گروه آتش بازی مجموعه رو دیدیم که متاسفانه آخرش بود.ما که نقشه مجموعه رو دقیق ندیده بودیم فکر کردیم که پارک ابی فقط همینه و دوباره به صف طولانی سرسره ماری شکل رفتیم غافل از اینکه اصل پارک ابی جای دیگه ایه!دوباره به بالای پل برای زیپ لاین رفتیم که دوباربه خاطر رعد و برق بسته بود!! ساعت 5 بود و 1 ساعت وقت اضافه داشتیم و گفتیم در وقت باقی مانده قدمی در مجموعه بزنیم که درست در اونطرف استخر موج سواری لا به لای درخت ها کلی سرسره دیدیم و تازه فهمیدیم که اصل پارک آبی اینجاست! فضا پوشیده از درختان و گیاهان زیبا بود و لای این درختان کلی سرسره هیجان انگیز پنهان شده بود که اتفاقا اسم این بخش از پارک sunway lost lagoon بود و خیلی خلوت بود و همه مثل ما درست مثل اسمش اینجا رو گم کرده بودند! ما که فقط 40 دقیقه وقت داشتیم فقط رسیدیم که 3 تا از سرسره ها رو سوار شیم و کلی حسرت خوردیم که چرا نقشه رو درست نخوندیم.

تصویر38:سرسره های ماری شکل

38.JPG

بعد ازتعویض لباس و خروج از پارک با گرب به مبلغ 20 رینگیت به مرکز خرید سوگو رفتیم . در راه من با توری که برای کولمار و گنتینگ 150 رینگیت قیمت داده بود تماس گرفتم تا برای سه شنبه این تور رو بگیرم که راننده گرب صحبت های من رو شنید و به من پیشنهاد داد تا با ماشین خودش و با مبلغ400 رینگیت ما رو به این دوجا ببره.ما هم که 4 نفر بودیم میشد نفری 100 رینگیت بعلاوه اینکه ماشین در اختیار خودمون بود و زمانبندی با خودمون بود.ما هم قبول کردیم و قرار شد ماشین از 10 صبح تا 5 بعد از ظهر در اختیار ما باشه که البته بعدا فهمیدیم که قیمت این مسیر 300 رینگیت بوده و 100 رینگیت گرونتر گرفتیم.

حدود ساعت 8 به سوگو رسیدیم و بعد از چرخیدن سریع فهمیدیم که پیشنهاد راننده درست بوده و اینجا قیمت ها معقول تره و با توجه به اینکه 10 همه پاساژها بسته میشدند تصمیم گرفتیم که روز دیگه ای به اینجا بیایم.

 روز ششم-بازدید از مجموعه کولمار تروپیکال(دهکده فرانسوی و باغ ژاپنی)و ارتفاعات گنتینگ

طبق قرارمون با راننده ساعت 10 از جلوی درب هتل به سمت مجموعه کولمار تروپیکال راه افتادیم و حدود 1 ساعت تا اونجا راه بودو مسیر بسیار زیبا و سرسبز بود.ورودیه مجموعه نفری 15 رینگیت بود و ما حدود ساعت 11 جلود درب دهکده فرانسوی پیاده شدیم و جلوی در شاتلهای رایگان به باغ ژاپنی بود که 45 دقیقه هرساعت راه میافتادند.

تصویر39:ورودی دهکده فرانسوی

39.JPG

تصویر40:دهکده فرانسوی

40.JPG

توی این دهکده کوچک خونه ها به سبک فرانسوی ساخته شده بودند که امروزه بیشترشون رستوران بودند و به نظر من زیاد جای خاصی برای دیدن نداشت و فقط برای عکاسی مناسب بود.

تصویر41:دهکده فرانسوی

41.JPG

بعد از چرخیدن در این مجموعه ساعت 11:45 سراسیمه خودمون رو به درب ورودی رسوندیم اما 1 دقیقه تاخیر داشتیم و شاتل باغ ژاپنی حرکت کرده بود و باید 1 ساعت تا شاتل بعدی صبر میکردیم.باغ ژاپنی بالای تپه است و پیاده امکان رفتن به اونجا نیست و از اونجایی که دهکده فرانسوی جایی برای دیدن بیشتر نداشت با راننده ماشینی که کرایه کردیم تماس گرفتیم و ما رو به باغ ژاپنی برد.

این مجموعه شامل باغ ژاپنی و باغ گیاهشناسی میشه .چشمای مادرم با دیدن تابلوی باغ گیاهشناسی برق زد و به زور راضی شد تا اول باغ ژاپنی رو ببینیم بعد سراغ باغ گیاهشناسی بریم.

تصویر42:باغ ژاپنی

42.JPG

باغ ژاپنی باغ بسیار زیبایی بود که چند کلبه به سبک ژاپنی در آن ساخته شده بودکه یکی از این کلبه ها لباس به مبلغ 20 رینگیت اجاره میداد.بعداز حدود 1 ساعت گشتن در باغ ژاپنی به طرف باغ گیاهشناسی مجموعه رفتیم که بسیار خلوت بود و هیچ کس انگار به این طرف نگاه نمیکرد و همه در باغ ژاپنی به عکاسی مشغول بودند.محوطه باغ گیاهشناسی بسیار بزرگتر از باغ ژاپنی بود و فضای خیلی قشنگتری داشت و مادرم که بسیار ذوق کرده بود مشغول عکاسی از گیاهان کم یاب این مجموعه که فقط تو کتابهای درسی عکسشون رو دیده بود شد.

تصویر43:نمونه ای از گیاهان باغ گیاهشناسی

43.JPG

مادرم بسیار سرگرم عکاسی بود راضی به ترک مجموعه نمیشد و ساعت 2 به اصرار ما درحالیکه نصف باغ رو ندیده بود و ناراحت بود راضی به ترک باغ شد و ما وقت خیلی زیادی رو اینجا گذروندیم و با توجه به اینکه ساعت 5 باید برمیگشتیم و با توجه به فاصله 40 دقیقه ای تا گنتینگ فقط 2  ساعت برای بازدید از گنتینگ زمان داشتیم که بسیار کم بود.بهمین دلیل تصمیم گرفتیم که ابتدا در ایستگاه اول تله کابین پیاده بشیم و معبد بهشت و جهنم رو ببینیم و اگر وقت اضافه باقی موند به ایستگاه بعدی بریم.

تصویر44:مسیر تله کابین ارتفاعات گنتینگ

44.JPG

بعد از رسیدن به ورودی سراسیمه خودمون رو به باجه فروش بلیت تله کابین رسوندیم و بلیت رفت و برگشت به مبلغ 14 رینگیت خریدیم .بعد از حدود 4-5 دقیقه به ایستگاه معبد چین سویی یا همون معبد بهشت و جهنم رسیدیم و پیاده شدیم.منظره روبرومون بسیار زیبا بود و هوا مه آلود و خنک بود و بارون نم نمی هم میومد.

تصویر45:ارتفاعات گنتینگ

45.jpg

تصویر46:ارتفاعات گنتینگ

46.JPG

تصویر47:ارتفاعات گنتینگ

47.JPG

بعد از لذت بردن و البته عکاسی از منظره مه آلود روبرومون به دیدن مجسمه های بهشت و جهنم رفتیم که مراحل جهنم و عذابهای هر مرتبه رو با مجسمه ساخته بودندو منم که سمت لیدر رو داشتم مشغول ترجمه تابلوهای پای هر مرتبه و اینکه عذاب ها برای چه کسانی هست برای اعضای خانواده شدم.

تصویر48:یکی از مراتب جهنم

48.JPG

تصویر49:یکی از مراتب جهنم

49.JPG

 

بعد از اتمام مراحل جهنم به مرتبه بهشت رسیدیم که فرشته ها در حال رقص بودند و برای ورود به بهشت لک لک ها به استقبال آمده بودند.

تصویر50:بهشت

50.JPG

در محوطه به مجسمه بودای بزرگ رسیدیم که در جلو اون عود بود و عده ای عبادت میکردند

تصویر51:مجسمه بودای بزرگ

51.JPG

سپس به پای ساختمان قبرستان که خاکستر مرده ها رو اونجا نگه میدارند رفتیم که یکی از هموطنان رو دیدیم که گفت داخل جز چندتا پله چیزی نیست و ما هم بعلت نداشتن وقت داخل نرفتیم

پایین تر از این ساختمان بعد از پایین آمدن با آسانسور معبد چیس سویی است که به نظرم اصلا به پای معبد تین هو نمیرسه و یه معبد چینی معمولیه.

تصویر52:ساختمان قبرستان

52.JPG

همه جا انقدر زیبا بود و هوا انقدر خوب بود که دلمون نمیخواست برگردیم اما ساعت 5 شده بود و دیگه وقتی برای رفتن به ایستگاه بعدی نداشتیم و بسیار پشیمون شدیم که چرا یک روز کامل رو به دیدن اینجا اختصاص ندادیم.دوباره سوار تله کابین برگشتیم و سوار ماشین شدیم.در راه دسته ای میمون کنار جاده بودند و راننده برای اینکه ما میمونها رو ببینیم کنارشون ایستاد و بهشون از پنجره ماشین غذا داد که یکیشون به آینه ماشین چسبید تا دوباره غذا بگیره و خیلی بانمک بود.

تصویر53:میمون شیطون

53.JPG

 

روز هفتم-خرید و بازدید از پارک klcc و مرکز خرید suria klcc

قبل از مسافرت برنامه ریزی کرده بودیم که حتما یک روز رو به بازدید از شهر تاریخی ملاکا اختصاص بدیم اما چون پدر و خواهرم زود خسته میشدند و کلی وقت رو سر همین موضوع از دست داده بودیم و بازدید از آکواریوم و پارک klcc که برنامه رقص فواره ها شب ها در اون اجرا میشه باقی مونده بود به همین دلیل متاسفانه وقت به بازدید از ملاکا نرسید.صبح بعد از صرف صبحانه به مرکز خرید سوگو رفتیم و به خرید مشغول شدیم.بعد از کمی خرید تصمیم گرفتیم که به starbucks بریم.توصیه من اینه که اصلا نوشیدنی های خنک استارباکس رو نگیرید چون سه چهارم لیوان رو یخ میریزند و یک چهارم رو نوشیدنی و عملا شما فقط پول یخ رو میدید!! البته در همه جااین موضوع هست حتی وقتی که تاکید میکنی یخ کم باشه باز هم نصف لیوان رو از یخ پر میکنند!

حدود ساعت 5 با گرب به مبلغ 10 رینگیت به آکواریوم رفتیم بلیت به ازای هرنفر 69 رینگیت خریداری کردیم.

تصویر54:آکواریوم

55.JPG

دیدن آکواریوم با کوسه ها و اسب آبی و انواع ماهی ها و کوسه سفیدبه نوبه ی خودش جالب بود البته برای من شخصا زیاد چیز جذابی نداشت اما خانواده خیلی ذوق میکردند و بعد از یک بار دیدن دوباره برگشتند و از اول با دقت همه رو دیدند و تحلیل کردند!!

تصویر55:آکواریوم

56.JPG

تصویر56:آکواریوم

57.JPG

بعد از دیدن آکواریوم سراسیمه و با پرس و جو خودمون رو به پارک klcc رسوندیم تا ساعت 8 اونجا باشیم و برنامه رقص فواره ها رو ببینیم.این برنامه ساعت 8 شب شروع میشه و هر نیم ساعت یک آهنگ جدید و یک رقص جدید اجرا میشه که بسیار زیبا بود و توصیه میکنم اصلا این برنامه رو از دست ندید.

تصویر57:رقص فواره ها

58.JPG

تصویر58:رقص فواره ها

59.JPG

تصویر59:نمای برج های پتروناس از پارک کی ال سی سی

60.JPG

بعد از لذت بردن از برنامه رقص فواره ها حدود ساعت 9ونیم به داخل پاساژ سوریا که یکی از گرونترین پاساژهای مالزی ه رفتیم و همه چی انقدر گرون بود که فقط میشد دید و نخرید! ما که بسیار گرسنه بودیم به فودکورت این پاساژ رفتیم و چون توی این چندروز همش فست فود خورده بودیم بشدت هوس کباب و برنج کرده بودیم.بهمین دلیل غذای عربی گرفتیم که خیلی خیلی خوشمزه بود بخصوص سس تندی که کنار غذا بود بسیار مزه ی غذا رو خاص میکرد.

تصویر60:غذای عربی

61.JPG

بعد از خوردن غذا از درب اصلی پاساژ خارج شدیم و مشغول عکاسی با برج های پتروناس که در شب بسیار باشکوه بود شدیم و حدود ساعت 11ونیم با گرب به مبلغ6 رینگیت به هتل برگشتیم.

تصویر61:داخل پاساژ سوریا

62.JPG

 

روز هشتم-بازدید از غارهای باتو و برگشت به تهران

امروز تصمیم گرفتیم تا بعد از تحویل اتاق به دیدن باتوکیو بریم.حدود ساعت 11 اتاق ها رو تحویل دادیم و بعد از سپردن چمدانها به امانات هتل با گرب به مبلغ 20 رینگیت به باتوکیو رفتیم.تاکسی ما رو دم درب پارکینگ که درست جلوی مجسمه مورگان بود پیاده کرد

تصویر62:سردر ورودی مجموعه

63.JPG

بعد از کمی پیاده روی به پایین مجسمه مورگان طلایی که بسیار زیبا بود رسیدیم.میمونهای شیطون در حال بازیگوشی بودند و ما هم براشون غذا خریدیم و کلی باهاشون سرگرم شدیم.مادرم چون از میمونها میترسید پایین پله ها ایستاد و ما هم بدون مادرم به بالای پله ها رفتیم و درراه به میمونها هم غذا میدادیم.

تصویر63:مجسمه مورگان

64.JPG

اینجا هم مثل همه معابد هندو باید پاها پوشیده میبود . لازم به ذکره که میمونها هرچیزی که توجهشون رو جلب کنه میدزدند و میبرند پس بهتره هیچی دستتون نگیرید حتی کلاه یاعینک آفتابی رو! ما هم چون این موضوع رو میدونستیم همه چی رو مخفی کردیم و پدرم هم بسته غذای میمون ها رو توی جیبش مخفی کرد و یکم یکم طول مسیر بهشون غذا میداد حتی سر غذا میمونها با هم دعوا میکردند که خیلی جالب بود

تصویر64:میمونهای غار باتو

65.JPG

بعد از بالا رفتن از پله ها به dark cave رسیدیم که ترجیح دادیم نبینیم چون شنیده بودم چیز خاصی نداره و بالاتر معبد هندوها بود و خود هندوها کل این مسیر رو که خیلی هم کثیف بود با پای پیاده بالا میومدند.

تصویر65:منظره از بالای پله ها

66.JPG

بعد از دیدن بالای پله ها به سرعت پایین اومدیم و بسیار تشنه بودیم و نوشیدنی نارگیل به مبلغ 7 رینگیت خریدیم که خیلی خوشمزه بود.

تصویر66:نوشیدنی نارگیل

67.JPG

بعد از یکم استراحت به طرف دیگه مجموعه رفتیم که یک معبد هندو بود و دورتر مجسمه میمون انسان نمای سبزرنگ.وقتمون کم بود و هوا هم خیلی گرم بود و از رفتن به داخل معبد خودداری کردیم و با گرفتن گرب به مبلغ 14 رینگیت به مک دونالد خیابان بوکیت بینتانگ رفتیم و آخرین مک دونالدمون رو خوردیم.

تور لیدر عزیز که اصلا انگار نه انگار ما مسافرش هستیم طول این مدت اصلا تماسی باهامون نگرفت و من خودم پیگیر ساعت ترانسفر بودم و بعد از چندبار تماس بهمون گفت که 5وربع دم در هتل باشیم.پرواز ما 11وربع شب بود و گیت پرواز ساعت 8باز میشد.تورلیدر ساعت یک ربع به 5 یعنی نیم ساعت زودتر باهامون تماس گرفت که ون دم درب هتل منتظره و ما هم که میخواستیم کمی میوه برای سوغات از نزدیک هتل بخریم بیخیال شدیم و سراسیمه خودمون رو به ون تور رسوندیم.بعد از سوار شدن یک زوج دیگه ما رو به هتل رویال چولان بوکیت بینتانگ بردند و گفتند که اینجا منتظر بمونید تا اتوبوس تور سراغتون بیاد.ناگفته نمونه که تورلیدر ما این موضوع رو بهمون نگفته بود و همونجور که گفته بودم انگار نه انگار که ما هستیم و زوجی که همراهمون بودند این موضوع رو بهمون گفتند و اونها با تورلیدرشون در تماس بودند.ما بهمراه این زوج در لابی هتل  منتظر موندیم .بعد از هرتماس تورلیدر بهمون میگفت که اتوبوس توی ترافیکه و بیست دقیقه دیگه اونجاییم و این 20 دقیقه ها تبدیل به 3 ساعت و نیم شد.حدود ساعت 8 تور لیدر دوستانمون بهشون گفتند که همگی یه ماشین بگیرید و به هتل سندپایپر بیاید و ما هم که بسیار کلافه و خسته بودیم گفتیم که پولی نداریم و شما باید مارو از در هتل ترانسفر میکردید نه اینکه سه ساعت و نیم معطل کنید.بعد از جر و بحث فراوان ساعت 8ونیم اتوبوس تور بالاخره اومد!اتوبوس تقریبا پر بود و به خاطر نبود جا ما مجبور شدیم که چمدانها رو به داخل اتوبوس ببریم و ناگفته نمونه که توی تمام جابجایی های چمدان هیچ کس به کمکمون نیومد و پدرم همه رو خودش بلند میکرد که کمردرد خیلی بدی گرفت درحالیکه این مسئولیت توره که چمدانها رو حمل کنه.بعد از نشستن ،تور لیدر که دید همه رو به خاطر تاخیر عصبی کرده درحالیکه ساعت 8ونیم بود و گیت نیم ساعت پیش باز شده بود ترجیح داد بدون هیچ حرفی از اتوبوس پیاده شه و جمعیت خسته و عصبی رو که دیرشون شده بود رو تنها بذاره!از شهر تا فرودگاه 1 ساعت راه بود و اتوبوس که با سرعت مورچه راه میرفت بالاخره حرکت کرد و یکبار میون راه خراب شد که این باعث شد همه ی اتوبوس از کوره در برند و با رییس آژانس تماس بگیرند و از این بی مسئولیتیشون شکایت کنند و درخواست کنند که اقلا با فرودگاه تماس بگیرند و گیت رو تا ورود ما باز نگه دارند .بعد از کلی دعوا و استرس ساعت 9ونیم به فرودگاه رسیدیم و همه دوان دوان خودشون رو به گیت رسوندند و دقایق آخر به پرواز رسیدیم.هواپیما راس ساعت پرواز کرد و پرواز برخلاف رفت نسبتا اروم بود و با شام و صبحانه پذیرایی شدیم و بعد از 7 ساعت و ربع به تهران رسیدیم.

تصویر67:شام پرواز برگشت

69.JPG

 چندنکته:

  • در طول سفرمون همه انواع فست فودهای بین المللی رو امتحان کردیم که از نظر من هم از نظر قیمت هم کیفیت مک دونالد از همه بهتر بود و اینکه تقریبا تمام رستوران ها و فست فودها آرم حلال داشتند.
  • درباره غذاهای مالایی هم باید بگم که اکثرا بسیار تند و پر از ادویه هستند و با ذائقه بیشتر ایرانی ها جور در نمیاد.حتی در فست فود ها هم اکثر غذاها تند هستند که اگر مثل ما غذای تند دوست نداشته باشید انتخابتون بسیار محدود میشه.یک نوع غذای مالایی به اسم ساتای هست که گوشت های کبابیه و ادویه به نسبت کمتری داره.
  • بیشتر نقاط شهر و مناطق توریستی پلیس توریست هست که در صورت وجود هر مشکلی میشه بهشون مراجعه کرد.
  • ما نمیدونستیم که میشه ماشین شخصی کرایه کرد و این موضوع رو روزهای آخر فهمیدیم و شاید اگر از اول میدونستیم جاهای بیشتری رو با هزینه ی مناسبتر میدیدیم.برای اجاره ماشین از رانندگان گرب و اوبر میتونید درخواست کنید یا از هتل بخواید که ون در اختیارتون بذاره.
  • علاوه بر گرب، اوبر هم در مالزی فعاله که در بعضی مسیر ها قیمتهاش کمتر از گرب هست.
  • طبق پیش بینی تمام سایت های هواشناسی در یک هفته مسافرت ما هوا بارانی بود اما به جز یک روز که در سانوی لاگون بودیم هیچ روزی باران نیومد و هوا آفتابی بود.باران های مالزی کوتاهه و شاید حداکثر یک ربع طول بکشه که اتفاقا بعد از باران هوا خیلی مطبوع میشه .
  • توی خیلی از سفرنامه ها نوشیدنی هاندرد پلاس برای جایگزین کردن املاح معدنی بدن توصیه شده بود که به نظرم این نوشیدنی برای تابستان های داغ تهران ضروری تره تا هوای معتدل مالزی! در تاریخی که ما بودیم هوا خیلی از تهران خنک تر بود و شاید سر ظهر توی آفتاب یکم گرم میشد و بعد از ظهرها و شب ها هوا خوب بود و حتی به آب هم چندان نیازی نمیشد.
  • کل هزینه سفر ما برای 4 نفربدون هزینه تور(پرواز و هتل)، 1000 یورو باضافه 200 دلار شد که شامل هزینه ترانسفر و غذا و ورودیه ها و خریدی مختصر شد.

امیدوارم که تجربیاتم مفید واقع بشه .

 

نویسنده : پگاه الف

تمامی مطالب عنوان شده در سفرنامه ها نظر و برداشت شخصی نویسنده است و وب‌ سایت لست سکند مسئولیتی در قبال صحت اطلاعات سفرنامه ها بر عهده نمی‌گیرد.