آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری!

4.5
از 101 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری!

 از آخرين بار كه زنده ديده بودمش حدود ده سال مي‌گذشت. از آن به بعد بارها من آمدم اما حيات در او جاري نبود. شده بود زمين فوتبال، شده بود زمين چرا و گشت چهارپایان، شده بود آه، شده بود درد. ترك هايش، انگار از ته ته قلب شكسته‌اش آمده بود. دلم گرفت ، گفتم تا تو نباشي ديگر نخواهم آمد. بي تو كه صفا ندارد، اصفهان بي زاينده رودش يك چيزي كه نه، همه چيز كم دارد. ضربان قلبم بالا رفت. فكر ديدن زاينده رود آن هم بعد از ده سال از سرم بيرون نمي‌رفت مخصوصا كه تنها براي بيست روز آب جريان داشت و معلوم نيست دفعه بعد كِي باشد.

آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری!

تعطيلي اردیبهشت‌ماه هم باعث خير شد و به عنوان دومین سفر دخترک با چاشنی ترس از کرونا به سمت اصفهان حركت كرديم. با احتساب توقف کوتاه بین راه، قبل از ساعت دو به اصفهان و هتل رسيديم. و اما هتل، دوست داشتم بوتیک هتل‌های زیبای اصفهان را تجربه کنم از طرفی نگرانی راحتی دختر یک سال و نیمه‌مان هم بود. قرار بود 4 شب در اصفهان باشیم، تصمیم گرفتیم 2 شب در هتل پارسیان کوثر و دو شب در بوتیک هتل معتمدی (خانه ملاباشی) اقامت کنیم. رزرو هتل کوثر از سایت خود هتل تجربه بسیار خوبی بود چراکه تخفیف بهتری داشت و رزرو اتاق دوتخته به ازای شبی 1 میلیون و 250 هزار تومان سریع و راحت رزرو انجام شد. برای رزرو هتل معتمدی نیز قیمت اعلامی خود هتل با سایت‌های رزرو یکسان بود و ترجیح دادم از خود بوتیک هتل به ازای شبی 1 میلیون و سیصد هزار تومان خریدم را بدون واسطه انجام بدهم.

حدود ساعت دو بود که به اصفهان رسیدیم و از همان اول شلوغی شهر و پلاک‌های ماشین از شهرهای مختلف به چشم می‌خورد. با کمک نرم افزار نشان خیلی راحت به هتل رسیدیم. هتل روبروی سی و سه پل زیبا قرار داشت و تحویل اتاق خیلی سریع انجام شد. ساختمان هتل ساختمانی با طرح و تزیینات و رنگ زیبای فیروزه ای بر روی بنا بود. پارکینگ هتل در حیاط و اطراف استخر داشت.

IMG_9295.jpg

بعد از صرف ناهار و  کمی استراحت برای تجدید دیدار با زاینده رود به سمت سی و سه پل رفتیم. مردم اصفهان گویا این چند روز 24 ساعته در کنار رود محبوبشان بساط کرده بودند. از سی و سه پل قدم زنان به سمت پل خواجو رفتیم. الکی نیست که می گویند آب مایه حیات است. آب روشنایی است. این پل ها و این نورپردازی‌ها بدون انعکاسشان در آب چه حرفی برای گفتن دارند.

IMG_E3887.jpg

زیر پل خواجو مثل همیشه بساط شعر و آوازهایی آرام و سنتی به راه بود که جمعیت را متفرق کردند. کمی در همین حوالی چرخیدیم و در کافه‌ای روی پل چوئی نشستیم و نوشیدنی‌ای خوردیم. چقدر کافه شلوغ بود و مشتری داشت. کافه‌ای روی آب که باز شدن آب زاینده رود به کسب و کارش برکتی داده بود.

IMG_E3627.jpg

هتل کوثر 5 رستوران با سبک‌های مختلف داشت. برای شام فضای رستوران سنتی را بیشتر پسندیدیم و کیفیت غذای رستوران هم خوب بود.

IMG_9360.jpg

روز دوم، هوانس مرکوز (از نقاشان کلیسای وانک)

تجربه ثابت کرده که در ایام تعطیلات و شلوغی مقاصد گردشگری باید قبل از موج جمعیت حرکت کنی. به همین دلیل صبح قبل از ساعت 9 به سمت جلفا حرکت کردیم. در زمان جنگ ایران و عثمانی در قرن 17 میلادی، ارمنستان مکانی حساس و مهم بود که سلطه بر آن نقش تعیین کننده‌ای در پیروزی داشت. شاه عباس دست به اقدام نظامی علیه امپراتوری عثمانی زد و عثمانی‌ها نیز ارتشی بزرگ برای مقابله با او فرستادند. شاه ایران عقب نشینی کرد اما این یک نقشه از پیش تعیین شده بود که در تاریخ ارمنستان "فاجعه بزرگ" نامیده می‌شود.

به دستور شاه زمین‌های منطقه جلفا به آتش کشیده شد تا از پیش‌روی سپاه عثمانی جلوگیری شود و اهالی جلفا از حاشیه رود ارس به جنوب زاینده رود منتقل شدند، مکانی که قبلا کاروانسرای ارمنیان بود محل اقامت آنان شد و جلفای نو شکل گرفت. مهمترین جاذبه اینجا کلیسای وانک است، عبادتگاهی نقاشی شده با داستان‌های انجیل که شاید مهمترین تمایزش با سایر کلیسا الهام گرفتن معماران آن از معماری گنبد مساجد ایرانی در نمای بیرونی بنا باشد.

IMG_9386.jpg

IMG_9370.jpg

GOPR0875.jpg

بازدیدمان از کلیسای وانک تمام شده بود و در حال خروج بودیم که صف ورودی تا سر خیابان کشیده شده را دیدیم. کمی در محله جلفا چرخیدیم و قهوه ارمنی خوش عطر و طعمی خوردیم. می‌خواستیم ناهار در همان منطقه باشیم ولی دخترکمان گرسنه بود و ساعت سرو غذای رستوران‌ها از ساعت یک. به سمت رستوران شهرزاد رفتیم و این بار هم چون قبل از 12 رسیده بودیم خلوت بود و سریع و راحت غذایمان را سفارش دادیم. برنامه عصر رفتن به هتل عباسی و استراحت در حیاط دلباز و زیبایش بود. برای ورود به چایخانه نفری 100 هزار تومان ورودی باید پرداخت کنید که البته به ازای آن بن خرید از کافه و چایخانه داده می‌شود.

روز سوم، استاد علی اکبر اصفهانی (معمار مسجد جامع عباسی)

برنامه امروزمان میدان نقش جهان بود. قبل از رفتن به نقش جهان چمدان‌ها و وسایل را در ماشین گذاشتیم تا بعد از دیدن میدان به سمت بوتیک هتل معتمدی برویم. میدان نقش جهان پر از جمعیت بود و 4 ضلع میدان با عالی قاپو و مسجد شیخ لطف اله و مسجد جامع عباسی (یا همان مسجد امام) و سردربازار می‌درخشید و پیتکو پیتکوی کالسکه ها به راه بود. مسجد امام، شاه یا جامع عباسی، شاه عباس این مسجد را از مال خود بنا کرده و ثواب آن را به روح جد اعظم خود شاه طهماسب اهدا کرد.

IMG_9453.jpg

IMG_9489.jpg

IMG_9456.jpg

یکی از ویژگی‌های خاص این مسجد گنبد آن است. این گنبد در حدود ۴۰۰ سال پیش به‌ گونه‌ای طراحی شده که در زیر و نزدیک به مرکز آن، حتی کمترین صدا با وضوح و شدت بالا انعکاس می‌یابد. این ویژگی گنبد مسجد در گذشته به دلیل عدم وجود دستگاه‌های صوتی و … برای اذان گفتن و سخنرانی‌ها بسیار مورد استفاده قرار می‌گرفته است. میدان نقش جهان در گذشته و در زمان صفویه میدان بازی چوگان بوده که هنوز دروازه ها از آن دوران به یادگار مانده است.

نزدیک ظهر بود و می‌توانستیم اصطلاحا چک‌این کنیم و به سمت بوتیک هتل رفتیم. اتاق‌های این بوتیک هتل در دو بخش اندرونی و بیرونی بنا وجود دارند و هر اتاق با نامی و سبک و سیاقی متفاوت مشخص شده است. معروفترین اتاق، اتاق صفوی است با ارسی‌های رنگی و رو به حیاط اندورنی، قیمت اتاق صفوی در بازه زمانی اقامت ما شبی دو میلیون و پانصد هزار تومان بود و بعد از اتاق گلشن را دوست داشتم. آیینه کاری‌های سقف و دیوار، پنجره‌های رنگی، بالکن کوچک جلوی اتاق و شاید خنده دار باشد ولی کاشیکاری‌های سرویس بهداشتی عجیب دلبرانه و زیبا بود و ما گلشن را گرفتیم. شاید نقطه ضعف اتاق گلشن قرارگرفتن آن در طبقه بالا و نیاز به رفت و آمد از پله‌های باریک و تیز عمارت بود و البته قرارگیری اتاق در جوار حیاط بیرونی که سر و صدای کوچه و خیابان دقیقا دم گوشمان بود.

GOPR0898.jpg

اتاق گلشن

GOPR0901.jpg

IMG_9530.jpg

نقد و بررسی هر دو هتل اصفهان را به صورت جامع در بخش مربوطه نوشته‌ام. عصر به سمت خیابان چهارباغ رفتیم. چهارباغی که قبلا ماشین‌رو بود الان پیاده‌رو شده و بازسازی و گل و گلکاری. در اطراف خیابان رستوران‌ها و کافه‌های زیادی فعال بودند که میز و صندلی در کناره‌ها چیده و فضای بسیار خوبی برای وقت گذرانی و صرف غذا بود.

IMG_9519.jpg

روز چهارم، استاد جعفر مقرنس (گچ بر عمارت معتمدی در دوره مرمت)

صبحانه بوتیک هتل معتمدی در حوض‌خانه هتل سرو می‌شد و برای هر نفر یک سینی مسی با چند نوع خوراکی می‌آوردند. تالار معروف ملاباشی در همین هتل قرار دارد که برای بازدید از آن باید در سایت ثبت نام کنید و وقت بازدید رزرو کنید اما این موضوع برای ساکنین اقامتگاه صدق نمیکرد و هر زمان که مایل بودیم می‌توانستیم از تالار بازدید و عکاسی کنیم. سری به آن تالار زیبا و باشکوه زدیم.

 

IMG_9536.jpg

IMG_9544.jpg

IMG_9661.jpg

بعد از صبحانه به سمت باغ پرندگان حرکت کردیم. تعریف این باغ را زیاد شنیده بودیم. باغ پرندگان در نزدیکی پارک نوژان قرار دارد. جمعیت زیادی برای بازدید از اینجا آمده بودند. مسیر بازدید به صورت دایره‌ای اطراف قفس‌ها و برکه‌ها می‌چرخید و با طی کردن آن همه باغ قابل رویت بود. حیوانات آزاد بودند و حتی پرهای آنها قیچی نشده بود و برای مثال در لحظه‌ای طاووسی از بالای سر مردم پرواز می‌کرد. به نظرم پرندگان خیلی تمیز و سرحال بودند البته به غیر از پادشاه آسمان، عقاب که قفسی کوچک و با ارتفاع کم نصیبش شده بود. انواع قو، پلیکان، فلامینگوی صورتی، طوطی و حتی پرندگان استوایی در گوشه و کنار این باغ زیبا زندگی می‌کردند.

تا حدود ظهر در باغ گشتیم و کم‌کم وقت ناهار بود و چه غذایی بهتر از غذای اصیل اصفهانی، بریان. قدیمی‌ترین بریانی اصفهان، شاد را انتخاب کردیم و با رسیدن به آنجا دهانم از تعجب باز ماند. صف طولانی ورودی رستوران تا بیرون کوچه هم آمده بود. پس از حدود یک ساعت و اندی نوبت ما شد. بریانی لذیذ و خوشمزه‌ای خستگی این صف طولانی را از تنمان در آورد.

مشاهده بهترین رستوران های اصفهان

IMG_9597.jpg

رستوران نزدیک عمارت چهل ستون بود. عمارت زیبا و بزرگی که همیشه تنها درب یک سالن از آن برای بازدید به روی مردم باز است. دیوارهایی منقوش به تصاویر رنگ لعاب دار که برخی طی سال‌ها صدمه دیده‌اند ولی اکثریت سالم هستند. نمای بیرونی کاخ با بیست ستون زیبا و بلند چوبی که تصویرشان در حوض چهل ستون را می‌سازد، هنوز که هنوز است درگیر داربست‌ها بود و همچنان نمای کاملی از آن دیده نمی‌شد. عمارت باغ بسیار زیبایی هم دارد که حتی خشکی حوض‌ها و جوی‌ها از زیبایی آن کم نمی‌کند.

GOPR0881.jpg

GOPR0884.jpg

IMG_9422.jpg

IMG_9420.jpg

IMG_9433.jpg

بعد از دیدن عمارت برای خرید سوغات اصفهان راهی نمایندگی‌های فروش گز شدیم و البته از معروف‌ترین خورش ماست فروشی اصفهان خورش ماست عسلی با گردو خریدیم. از آن طعم‌های خاص و متفاوت که یا خیلی خوشت می‌آید یا متنفر می‌شوی و حد وسط ندارد. ترکیب ماست و عسل و زعفران و گوشت گردن و گردو. عجیب ولی خوشمزه. از خوراکی‌های متفاوت دیگر اصفهان ترکیب گوشفیل با دوغ محلی نسبتا ترش که معروف‌ترینش را گوشفیل دوغ عدالت دارد و من شدیدا دوستش دارم.

اصفهان هم مانند اکثر شهرهای ایران پر از خانه‌های قدیمی و تاریخی است که در طول زمان مرمت شده و کاربری‌شان به رستوران و موزه و فروشگاه‌های عرضه هنرهای دستی تغییر پیدا کرده. به عمارت نمکدان رفتیم در نزدیکی میدان نقش جهان تا شب برای شام آنجا باشیم. خانه‌ای زیبا و تاریخی با حوضی فیروزه‌ای و گلدان‌های شمعدانی رنگارنگ و غذاهای اصیل خوشمزه ایرانی. بعد از شام در شب‌های نقش جهان گشتی زدیم و به هتل برگشتیم.

IMG_9626.jpg

عمارت نمکدان

IMG_9633.jpg

IMG_E3689.jpg

IMG_E3709.jpg

IMG_E3673.jpg

روز آخر، استاد محمد معمارباشی (معمار عمارت مشیر)

می‌توان گفت که دوران شکوفایی هنر و معماری ایران دوره صفویه بوده است. شاه صفوی هم به دنبال زیبایی و هنر بود هم کشورگشایی و جنگ. از زمان شاه طهماسب اول این دوره شروع شده بود ولی دوران سلطنت 42 ساله شاه عباس اوج رشد و پیشرفت ایران صفوی بود. از طرفی روابط ایران و اروپا و از سوی دیگر توسعه روابط با هند همه و همه تاثیر زیادی در شکوفایی هنری کشور داشت. قصر‌ها و پل‌ها ساخته شد و معماری و مینیاتور و کاشیکاری به اوج خود رسید تا دوره سلطان حسین، فردی سست عنصر و فاقد ویژگی‌های مورد نیاز یک رهبر.

با خراب شدن اوضاع اقتصادی در ایران، والی افغانستان نیز کشته شد. جنگ میان ایران و افغانستان در گرفت که در نهایت قوی‌ترین حکومت ایران پس از 325 سال به دست افغان‌ها سقوط کرد. پس از سال‌ها سختی، دوران افشاریه شروع شد. نادرشاه افشار تصمیم گرفت مالیات دریافتی از مردم اصفهان را افزایش دهد و این در حالی بود که مردم به تازگی از حمله‌ی افغان‌ها نجات پیدا کرده بودند. بخش‌های زیادی از شهر، خانه‌های مردم و زمین‌های کشاورزی تخریب شده بود و مردم توان پردخت مالیات سنگین را نداشتند. اگر کسی توان پرداخت نداشت خانه‌ و مغازه‌اش مصادره می‌شد. حاج ملک یکی از بازرگان‌های ثروتمندی بود که از بحرین به ایران مهاجرت کرده بود و در اصفهان خانه و زندگی مفصلی داشت. یکی از دارایی‌های او باغ انگوری به مساحت هفت هزار متر مربع بود. این باغ، انگورستان نامیده می‌شد و حاج ملک تصمیم گرفت کل درآمد حاصل از فروش انگورها را به عنوان مالیات مردم وقف کند.

امروز روز آخر بود و می‌خواستیم عصر به سمت تهران حرکت کنیم. انگورستان ملک کمی بالاتر از عمارت ملاباشی قرار داشت و تصمیم گرفتیم آن‌جا را هم ببینیم. جایی که لوکیشن فیلمبردای بخش‌های زیادی از سریال جیران نیز هست. خانه‌ای زیبا و قدیمی با ارسی‌های رنگی. اینجا تنها خانه تاریخی است که هنوز هیچ مرمت خاصی نشده و کلیه اسباب و وسایل آن با همان سبک قدیم و به سلامت چیده شده به طوری که همان کاناپه و میز را در عکس حاج ملک و پسران بر روی دیوار می‌توان دید.

 IMG_9713.jpg

IMG_9716.jpg

حاج ملک و پسران

در رفت و آمدهای این چند روز در چهار‌راهی بالاتر از چهارراه شکرشکن تابلویی با متن خانه تاریخی مشیرالملک توجه من را به خود جلب کرده بود. به سمت آن‌جا حرکت کردیم و بعد از کمی پیاده‌روی در کوچه‌ها به درب خانه رسیدیم. اینجا مکانی جذاب و خاص و دیدنی در اصفهان است که از فروردین 97 بازگشایی شده است و به همین دلیل خیلی‌ها از آن اطلاعی ندارند. حیف است از داستان زیبای این خانه زیبا تعریف نکنم.

خانه مشیرالملک، زیبایی اندر زیبایی

خانه ای 3500 متری متعلق به اواخر دوران صفویه و اوایل قاجار.

ناصرالدین شاه پسری داشت به نام مسعود میرزا معروف به ظل سلطان، حاکمی بدذات که مردم اصفهان از دستش آسایش نداشتند. مسعود میرزا به تهران فرستاده شد و وزیرش مشیرالملک انصاری، آخرین بازمانده خاندان انصاری را به حاکمیت اصفهان انتخاب شد. مشیرالملک حاکمی مهربان و دلسوز بود و مردم اصفهان خیلی دوستش داشتند. خوبی‌های مشیرالملک به گوش ناصرالدین شاه رسید و حکومت یزد و چهارمحال بختیاری را هم به مشیرالملک داد و از این به بعد لقب او به مشیرالممالک تغییر کرد. حتما اسم هتل مشیر الممالک یزد را شنیده‌اید. عمارت 7000 متری مشیرالملک است. ظل سلطان از محبوبیت مشیرالملک تاب نیاورد و به اصفهان آمد و از روی حسادت با قهوه قجری او را به قتل رساند.

IMG_E3900.jpg

در آن زمان ارتباط روس‌ها با دولت قاجار باعث شد این خانه به سفارت روسیه تبدیل شود و پرتره‌های روسی و از همه آنها مهمتر تصویر تزار اول روسیه و همسرش، به در و دیوار خانه اضافه شد.

IMG_E3931.jpg

بعد از روسیه خانه به سفارت اتریش تبدیل شد و سپس در زمان محمدرضا شاه پهلوی، حاج حسین چرمی خانه را خرید. در زمان جنگ ایران و عراق، جنگ زده‌های اهوازی که به اصفهان آمدند در این خانه ساکن شدند و سپس تا سال 90 به حوزه علمیه سپرده شد. در این دوره ها خانه تخریبی 30-40 درصدی پیدا کرده بود و طی 7 سال مرمت انجام شد. این خانه زیبا بزرگترین 9 دری ایران را در خود جای داده است. 9 دری 11 متر در 7 متر مساحت دارد و از پایین درب تا بالا همه مانند پازل به هم چفت شده اند و در ساخت آن هیچ میخی بکار نرفته است. در اطراف شاه نشین 4 طاووسی در بالا و پایین قرار دارد که به زیبایی خانه افزوده. اتاق های بالا حرمسرا بوده که هنوز مرمت نشده‌اند.

IMG_E3923.jpg

در سقف شاه‌نشین اما هنرمند شاهکار کرده است. در هنر اصیل ایرانی آینه نماد آب است و استاد حوضی در سقف درست کرده و اطراف حوض باغچه و گلکاری کرده و حتی ماهی هم داخل حوض انداخته است. دست مریزاد.

IMG_E3922.jpg

در طبقه پایین حوض‌خانه قرار دارد. دمای این قسمت از خانه از بقیه جاها کمتر و خنکتر است. معمولا در تابستان مهمانی‌ ها، دورهمی و شب نشینی‌ها در این قسمت از خانه برگزار می‌شده. آقایان در طبقه پایین و خانم‌ها در طبقه بالا مستقر می‌شدند.

IMG_E3935.jpg

دلم می‌خواست برای همیشه در این خانه بمانم. خوشا به حال کسانی که اینجا زندگی کردند. زندگی واقعی در خانه‌ای به معنای واقعی خانه با حیاط و درخت و حوض و تزئینات بسیار زیبا.  نزدیکای ظهر بود و آقتاب مایل می‌تابید و رقص نورهای رنگی رنگی روی دیوارها و کف زمین دلبری می‌کرد. وقت برگشتن به تهران بود. خوشحال بودم که باز زاینده رود زیبا را دیدم. خدا می‌داند که دوباره چه زمانی این حیات جاری باشد.

این سفرنامه برداشت و تجربیات نویسنده است و لست‌سکند، فقط منتشر کننده متن است. برای اطمینان از درستی محتوا، حتما پرس‌وجو کنید.

اطلاعات بیشتر